پژاک در حالی وارد شانزده سالگی خود می‌گردد که از سویی تهاجمات دشواری علیه کوردها در جریان است و از سوی دیگر مبارزات آزادیخواهی کردها ارتقا یافته و کردها به یکی از نیروهای تعیین کننده در منطقه تبدیل شده‌اند و در معادلات سیاسی نقش موثری دارند. پژاک نیز به‌عنوان نیرویی موثر در شرق کردستان دارای دستاوردهای ارزشمندی بوده و از آغاز مبارزات خود تاکنون جایگاه مردمی نیرومندی کسب نموده است. ششمین کنگره پژاک گام دیگری جهت توسعه‌ی سیاست دموکراتیک در شرق کردستان و ایران است. زیلان وژین رئیس مشترک پژاک در گفتگویی اختصاصی با نشریه آلترناتیو شماره ۸۵، اهداف و چارچوب کنگره‌ی ششم پژاک را مورد ارزیابی قرار داده است، متن مصاحبه به شرح ذیل می‌باشد.

در مدت زمان میان کنگره‌ی پنجم و ششم رویدادهای بسیاری در سطح منطقه، ایران و شرق کردستان روی داد. یکی از مهم‌ترین رویدادها اعتراضات سراسری و مردمی در ایران و از سوی دیگر رویکرد خشونت‌آمیز حکومت ایران دربرابر معترضین و انکار مطالبات و خواسته‌های آنان بود. پژاک این رویدادها را چگونه ارزیابی می‌کند؟

 

در طول سه سال اخیر جنگ و درگیری همچنان تداوم داشته است. جنگ جهانی سوم که از بعد مکانی گسترده و از بعد زمانی طولانی می‌گردد بین نیروهای هژمونی جهانی و دولت‌-ملت‌های منطقه جهت کسب قدرت، تحمیل سیاست و ایدئولوژی خود، تاثیرات سوئی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر روی منطقه داشته است. در بحبوحه‌ی این جنگ‌های نابرابر و نامتعارف، بیش از همه مردمان منطقه و به‌خصوص خلق عرب و کرد هزینه‌های سنگین پرداخت نموده‌اند که تاکنون نیز ادامه دارد. با کم شدن حضور داعش در نتیجه‌ی مبارزات بی‌امان نیروهای سوریه‌ی دموکراتیک، جنگ داخلی در سوریه شدت بیشتری یافت. یکی از اهداف این جنگ‌ها تقسیم و نابودی دستاوردهای خلق کُرد و مانع‌سازی در برابر اتحادی است که با خلق عرب برقرارشده بود. علی‌رغم تقدیم هزاران شهید در روژآوا که برای آزادی و رهایی مبارزه نمودند تاکنون در روژآوا و سوریه ثبات و شرایط یک حیات امن و راحت فراهم نگردیده است.

این جنگ‌ها دارای ابعاد مخرب بسیاری بوده و بر روی شرایط زیستی و دموگرافیک مردمان این منطقه تاثیرات فراوانی گذاشته است. سیستم خودمدیریتی مردمی در نتیجه‌ی مبارزات دشوار چند ساله عملی گشته اما دولت اشغالگر ترکیه با حمایت قدرت‌های جهانی و برخی از نیروهای منطقه با تمامی نیرو و امکانات نظامی خود به این مناطق حملە و آن را اشغال نمود. جهان در برابر چنین توحشی سکوت اختیار کرده و دلیلش این است که اگر در روژآوای کردستان سیستم خودمدیریتی دموکراتیک اجرایی گردد، سیستم مدرنیته‌ی سرمایه‌داری به افول خود نزدیک خواهد شد و پایه‌ی اصلی آن که همانا نظام دولت-ملت است به مرحله‌ی فروپاشی خواهد رسید.

 

عراق یکی از کشورهای منطقه است که سال‌ها درگیر جنگ داخلی و مداخلات خارجی است. علاوه براین، فساد ساختاری و سیاست‌های آنتی‌دموکراتیک موجب خشم مردم شده است. بحران مدیریتی مانع از اتخاذ تصمیمات صحیح در راستای حل مسائل اجتماعی و سیاسی در عراق شده است. هر قدرتی که در تلاش برای ورود به منطقه است ابتدا به عراق حمله می‌کند و به‌عبارتی کانون آغاز جنگ‌های منطقه است. با نظری بر شرایط منطقه خواهیم دید که سوریه و عراق به میدان درگیری‌ و چالش‌های میان قدرت‌های منطقه و فرامنطقه مبدل شده است. با وجودی که مردم عراق ماه‌ها نسبت به وضعیت ناگوار زیستی و معیشتی خود معترض‌اند تاکنون پاسخی به مطالبات و خواسته‌های آنان داده نشده و همچنان در تشکیل یک سیستم منسجم به دلیل نگرش‌های حزبی و سیاسی مشکل وجود دارد.

 

جنگ‌های کنونی منطقه تنها محدود به یک کشور نبوده و بیشتر نقاط را دربرگرفته و بی‌گمان این چالش و تضادها نشات گرفته از مداخلات سیستم مرکزی و هژمونیک جهانی است. خصلت جنگ جهانی سوم این‌گونه است که اگر نیرویی خارج از سیستم موجود جهانی قرار گیرد مورد هجمه و سرکوب قرار می‌گیرد تا در انتها پاکسازی گردد. مثال بارز در این مورد روژآوای کردستان است که از هر سو مورد تعرض نیروهای منطقه قرار گرفته است.

 

حکومت استبدادی ایران برخلاف ادعای خود در میان این جنگ قرار دارد و از طریق جنگ‌های نیابتی به دخالت و نفوذ  در امور سایر کشورها جهت برقراری هژمونی خود می‌پردازد. با توجه به پیشینه‌ی این حکومت در زمینه‌ی اقتدار و آزمون‌های بسیار هم اکنون درصدد تکرار سیاست‌های کهن خود می‌باشد. حکومت اسلامی ایران در طول تاریخ چهل ساله‌ی خود بیش از همه در سه سال اخیر مردم را به شیوه‌های خشونت‌آمیزی مورد سرکوب و کشتار قرار داده و خلق کُرد که همواره مورد خشم و ستم سیستماتیک رژیم بوده، بیش از همه قربانی قتل‌عام و شکنجه از سوی حاکمیت استبدادی ایران بوده است. از سوی دیگر تحریم‌های اعمال شده بر حکومت ایران بر حجم مشکلات انبوه اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی افزوده و اثرات ناگوار آن بر شرایط زیستی جامعه قابل رویت است.

با تشدید فقر و بیکاری در سال‌های اخیر مردم ایران همواره در خیابان‌ها علیه ناکارآمدی رژیم اعتراض نموده‌اند و اقشار فرودست همچون کارگران و فرهنگیان بیش از هر قشری در فشار قرار دارند. به موازات اعتراضات مردمی بر دامنه‌ی نارضایتی فعالان زیست‌محیطی نیز افزوده شده است‌. مواضع مردم در قبال حکومت و بی‌کفایتی آن بسیار رادیکال گشته و این موضوع موجب هراس رژیم شده است. رویه‌ی حکومت ایران در قبال مطالبات مردمی به دلیل عدم وجود سیاستی صحیح برای حل مسائل، همواره سرکوب، خشونت، ارعاب و کشتار معترضین بوده است. خواسته‌های مردم در اعتراضات دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸کاملا دموکراتیک و سیاسی بود.

 

در مقابل خیزش‌های مردمی، حکومت با اقداماتی بسیار وحشیانه مردم را به گلوله بست هر چند تاکنون آمار دقیقی از این کشتارها در دست نیست. در طول سال‌های گذشته رویدادهایی همچون سیل، زلزله، بحران‌های اقتصادی، کشتار روزانه کولبران، قتل و خودکشی زنان و ده‌ها مسئله‌ی دیگر در ایران مزید برعلت گشته که ناکارایی حکومت بیش‌از‌پیش آشکار گردد. حاکمیت ایران به‌دلیل هراس از فروپاشی، مطالبات به‌حق جامعه و فعالیت‌های مردمی را که براساس ارکان دموکراسی است را به‌عنوان هجمه‌ای علیه نظام خود قلمداد می‌نماید و در راستای تداوم موجودیت خود از هیچ اقدام سرکوبگرانه دریغ نمی‌کند. حکومت، دولت روحانی و مجلس یازدهم دارای هیچ راهکار مفید و سازنده‌ای جهت رهگشایی بن‌بست‌های سیاسی و اقتصادی نبوده و خامنه‌ای هر روز در نطق‌های خود با تحریک احساسات ملی در تلاش است بار دیگر اعتماد مردم را جلب نماید در حالی‌که سال‌هاست مردم نسبت به نظام موجود بی‌اعتماد گشته‌اند و نظام موجود در بحران مشروعیت عمیقی فرو رفته که هیچ‌گاه بازنخواهد گشت.

 

با گذشت زمان و تنگ شدن عرصه بر حکومت ایران، ملیتاریسم، ممنوعیت، فاشیسم و مرکزگرایی شدت بیشتری می‌یابد و همه‌ی روسای جمهوری تاکنون جز بازتولید استبداد و خشونت، هیچ عملکرد مثبتی برای جامعه نداشته‌اند. دولت روحانی در طول دوره‌ی ریاست جمهوری جز نسل‌کشی و تشدید فشار بر روی جامعه کارنامه‌ی موجهی نداشته و همه‌ی نهادهای تصمیم‌گیری و کلیدی در ایران فاقد مشروعیت لازم بوده و کاملا تحت نظارت دستگاه ولایت‌فقیه قرار دارند.

افرادی که گویا نمایندگان مردم‌اند که در مجلس حضور دارند با انتخاب واقعی مردم در مجلس حضور نیافته‌اند. مجلس یازدهم کاملا یکدست بوده و بیشتر نمایندگان آن از اعضای سپاه پاسداران هستند و جز کسب سود و قدرت دغدغه‌ی کم کردن بار مشکلات مردم را ندارند و نهاد قانون‌گذاری رژیم، ‌آنتی‌دموکراتیک و فاقد مشروعیت لازم است.

 

 

یکی از استراتژی‌های پژاک توسعه‌ی سیاست دموکراتیک است. در چنین شرایط بغرنج و بن‌بست‌های سیاسی و انسداد روزنه‌های سیاست‌ورزی صحیح در ایران و منطقه چنین هدفی تا چه حدی قابل تحقق است؟

 

در نظامی که سرکوب و فشار تشدید گردد در آنجا زمینه‌های مبارزه و کنش‌مندی نیز فرصت بروز می‌یابد و مصداق چنین واقعیتی را می‌توان در ایران مشاهده نمود. اگر پس از سال‌ها جنگ و درگیری هنوز هم نیروهای منطقه و فرامنطقه‌ای به اهداف خود دست نیافته‌اند نشات گرفته از اعتراضات مردمی است. مردم و جوامع منطقه خواهان برابری و دموکراسی هستند و چنین رویکردی در پیشبرد سیاست دموکراتیک موثر واقع خواهد شد. یکی از ویژگی‌های جوامع خاورمیانه تنوع و تفاوت‌مندی است و هیچ‌گاه نمی‌تواند این ویژگی ذاتی جامعه را انکار نمود. غنای فرهنگی و هویتی موجب تعالی و رشد جوامع می‌گردد و تعرض به این حقیقت، موجب واکنش مردم می‌گردد. بنابراین اگر پیشبرد سیاست دموکراتیک را مختص به  مقطع خاصی ارزیابی نماییم راه به خطا رفته‌ایم زیرا هدف از سیاست دموکراتیک، ابتدا دموکراتیزه نمودن سیستم می‌باشد تا مدیریت دموکراتیک نیز از سوی مردم انتخاب گردد. البته منظور ما از انتخاب، مشابه انتخابات (انتصابات) اخیر مجلس یازدهم ایران نیست بلکه اراده و آرا بدون فیلتر مردم است. برای تحقق سیاست دموکراتیک نیاز به مبارزات هم‌جانبه وجود دارد و پیش‌شرط سیاست دموکراتیک، ذهنیت دموکراتیک است. به‌عنوان مثال اگر زنان خواهان کسب حقوق از دست رفته‌ی خود هستند نیازمند وفاق و همگرایی هستند. حضور و مشارکت اراده‌مند زنان در عرصه‌ی سیاست به معنای تغییر و تحول به سوی سیاست دموکراتیک می‌باشد. در کل رویه‌ی تبعیض‌آمیزی که هم‌اکنون در مقابل خلق‌های ایران درپیش گرفته شده نشات گرفته از ذهنیت دیکتاتوری و انسداد همه‌ی روزنه‌های گشایش سیاسی است.

 

اگر حاکمیت ایران گام‌هایی سریع و جدی جهت تغییر برندارد، سرنوشت محتوم آن فروپاشی خواهد بود و تنها راەحل خروج از شرایط بحرانی کنونی، ارتقای سیاست دموکراتیک است. شوربختانه سیاست دولت-ملت مانع از سیاست‌ورزی مردم و جامعه گشته و در عوض رویکردی خشونت‌آمیز در حال حاضر در ایران وجود دارد. به باور ما در شرایط بحرانی نیاز مبرمی به سیاست دموکراتیک وجود دارد. همانگونه که خواسته‌ی جامعه و مردم دموکراسی و آزادی است هدف ما نیز مبارزه در راستای تغییرات سازنده است.

 

 

یکی از موضوعات مهمی که همواره از سوی پژاک مطرح بوده است لزوم وفاق و انسجام احزاب شرق کردستان بوده، از سوی دیگر استراتژی خط سوم محور ابعاد مبارزاتی پژاک محسوب میگردد. یعنی گذر از ناسیونالیسم و مبدل نشدن به بخشی از سیاست‌های نظام جهانی. از دیدگاه شما این موضوعات تا چه حدی می‌تواند در همگرایی سیاسی احزاب شرق کردستان مفید واقع گردد؟

وحدت ملی و ارتقای آن همواره یکی از ارکان مبارزاتی پژاک بوده و خواهد بود. با توجه به مقطع حساسی که هم‌اکنون کُردها در آن قرار دارند، همگرایی و اتحاد ملی ضروریتی تاریخی است. دشمنان خلق کرد بیش از همه از واگرایی و تفرقه میان کردها بهره می‌‌جویند. اگر انسجام ملی در میان کردها نیرومند می‌بود امروز وضعیت کردها و حتی منطقه متفاوت بود. عدم همسویی کردها یکی از دلایل بروز جنگ در منطقه محسوب می‌گردد. زیرا کردها از نیروهای موثر و تعیین کننده در جغرافیای خاورمیانه محسوب می‌گردند.

 

شرق کُردستان نخستین بخش کردستان است که در سال ۱۶۳٩ با سیاست تجزیه و تقسیم روبه‌رو گشت. تجزیه دوم در سال ۱۹۲۳ صورت گرفت که در آستانەی صدسالگی قرار دارد. همان قدرت‌هایی که کردستان را تجزیه کردند امروزه هم با تمام امکانات خود در تلاش‌اند آتش جنگ جهانی سوم را شعله‌ورتر نموده و منطقه را بار دیگر و بر اساس منافع خود بازترسیم نمایند. بی‌گمان بیش از همه کردها از ذهنیت ملی‌گرایی و دولت‌گرایی در منطقه متضرر گشته‌اند. اشاعه‌ی چنین ذهنیتی مانع از برقراری اتحاد ملی کردها شده و چالش میان کردها را عمیق‌تر نموده و تضاد با خلق‌های منطقه نیز افزایش می‌یابد. کردها  در تاریخ اشغالگری کردستان هیچ‌گاه تحمیل چنین سیاست‌هایی را نپذیرفته‌اند و همواره در مقابل آن مقاومت نموده‌اند. در انقلاب روژآوا که با تقدیم هزاران شهید صورت گرفت، مردم شرق کردستان هم به حمایت و صیانت از آن پرداختند و رویکرد آنان نشان از زنده بودن روح ملی داشت و با هر رویدادی که در کردستان رخ می‌دهد همه‌ی اقشار جامعه‌ی کرد در مقابل آن واکنش نشان می‌دهند؛ در حالی که برخی از احزاب و جریانات سیاسی در تلاش برای تفرقه‌افکنی بوده و متاسفانه شاهد چنین وضعیتی در شرق کردستان نیز هستیم.

 

پژاک همواره در این راستا دارای برنامه و طرح بوده،‌ لذا برای رسیدن به نتایج دلخواه نیاز به مبارزه و زمان وجود دارد. همه‌ی احزاب شرق کردستان دارای ارزش‌های مشترکی در این بخش از کُردستان هستند زیرا در مقابل یک ذهنیت و رژیم مبارزه نموده و هر یک شهدای بسیاری در این راه تقدیم نموده‌اند اما تاکنون به‌عنوان یک حزب در مقابل سیاست‌های رژیم ایران دارای موضع مشترکی نبوده‌اند. خوشبختانه جامعه‌ی ما پیشگام احزاب بوده و از این موضع تک‌بعدی گذر نموده‌اند. هم اکنون کردها با تهاجمات چندجانبه رودرو هستند اما دشمنان خلق کرد برای عملی نمودن طرح‌های خود در منطقه، به کردها نیاز دارند در عین حال مداخلات نظامی خارجی مسئله‌ی خلق‌ها در ایران را حل نخواهد کرد. همانگونه که در سایر کشورهای منطقه همچون عراق، سوریه و افغانستان شاهدیم تا زمانی‌که مداخلات قدرت‌های فرامنطقه بر امور کشورهای منطقه سایه بیافکند کسب نتایج مثبت، دشوار خواهد بود. جنگ‌های چندساله‌ی اخیر در منطقه اثبات نموده که هدف قدرت‌های جهانی هیچ‌گاه برقراری دموکراسی در منطقه نبوده و مبارزه علیه تروریسم به دستاویزی برای حضور بیشتر این قدرت‌ها مبدل گشته که خود تهدیدی در راستای برقراری دموکراسی محسوب می‌گردند. بنابراین عرصه‌ی سیاست در خاورمیانه بر اساس سهم‌خواهی و قدرت‌طلبی بوده و جز آوارگی و کشتار مردم بی‌گناه پیامد دیگری نداشته است.

مقصود از استراتژی خط سوم در حقیقت به‌معنای سیاست‌ورزی صحیح می‌باشد. بدین معنا عدم جایگیری در مناسبات و روابط قدرت‌های سرمایه‌داری و دولت-ملت‌های منطقه. خط سوم بر مبنای توسعه‌ی سیاست دموکراتیک متکی به مطالبات جامعه و نیروی مردمی است. به اعتقاد ما اصرار ورزیدن در  برقراری اتحاد ملی کردها صحیح‌ترین و مناسب‌ترین راه‌حل مسائل بغرنج کنونی است. با نظری به شرایط کنونی خواهیم دید اشغالگری و فاشیسم در کردستان به حد نهایی خویش رسیده است، این در حالی است که برخی احزاب کُردی زمینه استعمار کردستان را فراهم می‌آورند و برای دشمن مزدوری می‌کنند. اگر احزاب اقلیم کردستان در برابر تجاوزات رژیم ترکیه به خاک کردستان واکنش نشان دهند، این رژیم جسارت تعرض آشکار به این منطقه را نخواهد داشت.

 

دولت ایران تنوعات و غنای فرهنگی را همواره نه به عنوان یک فرصت بلکه تهدیدی برای حاکمیت خود قلمداد می‌کند. پژاک خود‌مدیریتی دموکراتیک را برای حل مسائل خلق‌های ایران به عنوان بهترین گزینه ارائه داده است. آیا بسترهای پیاده سازی چنین سیستمی در ایران فراهم است؟

 

اگر در انتظار بسترسازی دولت برای خلق‌های ایران و کردها باشیم، راه به خطا پیموده‌ایم. بایستی در هر شرایطی آماده بود و پژاک هیچ‌گاه منتظر بروز فرصتی ننشسته بلکه خود زمینه‌های مبارزه و عملی نمودن پروژه‌های خویش را ایجاد و فرصت‌آفرینی نموده است. پژاک غنای فرهنگی و هویتی جامعه‌ی ایران که رژیم تهدیدی برای خود قلمداد می‌نماید، برای خود فرصتی جهت مبارزات مشترک در راستای دموکراتیزاسیون ایران ارزیابی می‌نماید. هنگام بحث از سیستم ملت دموکراتیک منظور ما ابراز وجود و مدیریت همه‌ی تفاوت‌مندی‌های هویتی، فرهنگی، مذهبی، ملی توسط خود می‌باشد. در سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک هر هویتی با ویژگی‌های خود می‌توانند زندگی مسالمت‌آمیزی با یکدیگر داشته باشند. مقصود از خودمدیریتی دموکراتیک، تجزیه‌ی ایران نیست بلکه هر هویتی درهر مرز جغرافیایی می‌توانند با یکدیگر زندگی و حیات خود را مدیریت نمایند.

علی‌رغم تمامی فشارهای حاکمیت ایران به‌باور ما در ایران زمینه‌ی بسیار مناسب سیستم خودمدیریتی وجود دارد و خلق‌های ایران دارای پتانسیل برقراری چنین سیستمی هستند. ایران سرزمینی با منابع عظیم و غنی مادی و فرهنگی است؛ با این وجود رژیم ایران از تمامی اندوخته‌های هنری، فکری، فرهنگی و مادی خلق‌ها و به‌خصوص کردها بهرەبرداری می‌کند اما آنان را از مواهبی که جزء تاریخ و فرهنگ و سرزمین‌شان است، محروم می‌نماید. علاوه براین بسترهای اقتصادی مناسبی در شرق کُردستان وجود دارد که با بهره‌برداری‌های صحیح می‌توان به فقر و بیکاری در کردستان پایان داد. حوزه‌های سیاست، آموزش و دفاع هم دارای چنین زمینه‌هایی است. کردها همان‌گونه که در تاریخ هم شاهد آن بوده‌ایم دارای توان خودمدیریتی هستند وخودمدیریتی دموکراتیک متضمن جامعه‌ای آزاد و مرفه است.

 

با نگاهی به وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران خواهیم دید که بحران حاکمیت و مشروعیت نظام هر روز عمیق‌تر می‌گردد. پژاک در ششمین کنگره‌ی این موضوع را چگونه ارزیابی نمود و در آینده چه برنامه و پروژه‌هایی برای سازماند‌هی مردم خواهد داشت؟

یکی از بحران‌هایی که هم اکنون رژیم با آن روبەرو است، بحران مشروعیت است. این موضوع بیش از همه در مرحله‌ی انتخابات مجلس یازدهم نمایان گشت. کشتارهای آبان‌ماه و به موازات آن حضور بسیار اندک مردم در انتخابات شکاف مشروعیت نظام را عمیق‌تر نمود. یکی از دلایل تشدید فشار و سرکوب دولتی نیز همین موضوع می‌باشد. مردمی که از استبداد پهلوی به ستوه آمده بودند به امید تغییر و رهایی از ستم انقلاب نمودند و پس از گذشت چهار دهه از آغاز این انقلاب به نتایج عکسی برخوردند و از حاکمیت موجود دچار سرخوردگی و ناامیدی گشتند. بنابراین مشروعیت یک سیستم زمانی قطعی خواهد شد که مردم در یک جامعه‌ی دموکراتیک، عادلانە و مرفه زندگی کنند. در جامعه‌ای که مردم آن برای کسب لقمه نانی سخت‌ترین راه‌ها را برمی‌گزینند و هزینه‌ی آن گلوله و مرگ است، نمی‌توان از آزادی و برابری سخن گفت. برای رهایی از ظلم و تبعیض سیستماتیک لازم است جامعه از هر لحاظ خود را سازماندهی نماید و این مهم با واکنش فرد فرد جامعه به واقعیت خواهد پیوست. بدون مشارکت و حضور فعال و نیروی مردمی نمی‌توان تصمیمات کنگره‌ی ششم را عملی ساخت. در کنار این موارد، میهن‌دوستی و صیانت از ارزش‌های اخلاقی، سیاسی و وجدانی جامعه وظیفه‌ی هر یک از ماست. اعمال فشار، دستگیری، قتل و شکنجه‌های ناانسانی نبایستی مانعی در برابر سازماندهی مردم گردد. جامعه‌‌ای که در آن انسجام و سازماندهی وجود نداشته باشد، زمینه‌های نسل‌کشی و تعدی در آن فراهم خواهد بود. خودسازماندهی مکانیسم اصلی جامعه جهت نیل به نظامی دموکراتیک و آزاد است. بر این باوریم که با آگاهی و کنش‌مندی و سازماندهی نیرومند جامعه می‌توان به نتایج موفقیت‌آمیزی دست یافت. پژاک در این راستا دارای برنامه‌های مدونی است و در کنگره‌ی ششم خود تصمیم برآن گرفته تا سازماندهی اجتماعی را در راس ارکان مبارزاتی خود قرار دهد.

 

پژاک در حالی وارد شانزده سالگی خود می‌گردد که از سویی تهاجمات دشواری علیه کُردها در جریان است و از سوی دیگر مبارزات آزادی‌خواهی کردها ارتقا یافته و کردها به یکی از نیروهای تعیین کننده در منطقه تبدیل شده‌اند و در معادلات سیاسی نقش موثری دارند. پژاک نیز به‌عنوان نیرویی موثر در شرق کردستان دستاوردهای ارزشمندی کسب نموده و از آغاز مبارزات خود تاکنون جایگاه مردمی نیرومندی کسب نموده است. ششمین کنگره‌ی پژاک گام دیگری جهت توسعه‌ی سیاست دموکراتیک در شرق کردستان و ایران است. زیلان وژین رئیس مشترک پژاک در گفتگویی اختصاصی اهداف و چارچوب کنگره‌ی ششم پژاک را مورد ارزیابی قرار داده است.