اوین نژدت

ششمین کنگره ی پژاک را در شرایطی برگزار نمودیم که خلق کرد و خلق‌های ایران در برابر نظام حاکم مبارزه‌ی گسترده‌ی دیگری را تجربه نمودند و صدای جامعه، زنان و جوانان که در میادین مختلف کشور شعار “آزادی، برابری و دموکراسی” علیه دیکتاتوری سر دادند، در کنگره‌مان به‌شکلی رسا بازتاب یافت.

برگزاری کنگره در روزهای پایانی سال 1398 و روزهای آغاز بهار همه‌ی حضار کنگره را نیز غرق خوشحالی و هیجان کرد، از این‌که سالی پر از رنج، ثمره و رویدادهای بی‌شمار را پشت سر گذاشته و به سوی مرحله‌ای نوین و با گام‌هایی بسیار مصمم‌ و مطمئن گام برمی‌داریم، شاد و سرشار از غرور بودیم. در سال های گذشته و پس از کنگره‌ی پنجم بدین‌سو حوادث مهمی در منطقه و ایران روی داد که در کنگره مورد بحث قرار گرفتند. خلق کرد به پیشاهنگی نیروهای مدافع و آزادی‌خواه به حضور سازمان تروریستی داعش در سوریه و مرز عراق پایان داد، شهرهای رقه، منطقه‌ی دیرالزور از این سازمان پاکسازی شد. خلق منطقه که اغلب عرب هستند، زنان و کودکان این رهایی را همچون جشن و زیباترین لحظه‌ی زندگی‌شان خاطرنشان ساختند و در تصاویری که از این منطقه پخش شد زنان، چادرهای سیاهی که نماد تحمیل واپسگرایی تروریست‌های داعشی بودند را به آتش زدند.

در این میان دولت ترکیه که از موفقیت‌های خلق کرد و اتحادی که با خلق‌های سوریه و منطقه ایجاد شده، هراسید و در عرصه‌ی بین‌المللی و منطقه‌ای به توطئه و دسیسه‌های تازه‌ای روی آورده، از این رو کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶ را برای سرکوب و نابودی مخالفین داخل کشور همچون ابزار سیاسی به کار گرفت و در ترکیه مرحله‌ی فاشیسم مطلق حزب اردوغان و دولت باغچلی کردها، علوی‌ها، زنان مبارز، دانشجویان، سندیکاها، روزنامه‌نگاران، نمایندگان مجلس، شهرداری‌ها و امروزه نیز همه‌ی جامعه را با زندانی کردن فعالین سیاسی و مدنی مجازات و سرکوب می‌کند. دولت فاشیست ترکیه ایزولاسیون مطلق بر رهبر آپو را تشدید نموده و امرالی را به کارتی علیه خلق کرد و جنبش آزادی‌خواهی مورد استفاده قرار می‌دهد. دولت ترکیه هم اکنون با بحران و فساد اقتصادی، سیاسی و ساختاری روبرو است و برای رهایی از این وضعیت، مسئله‌ی پناهجویان را در مقابل کشورهای اروپایی به کار گرفته، از رقابت بین آمریکا و روسیه در منطقه استفاده کرده و به عفرین، گری‌سپی و سریکانی حمله کرد و این مناطق کردنشین را اشغال نمود. روزی نبوده که چند تن از شهروندان این مناطق از سوی  تبهکاران اردوغان مفقودالاثر و یا کشته نشوند. غارت، خشونت و تجاوز به رویدادی روزمره در این مناطق بدل شده و ترکیه با آتش زدن مزارع و قطع آب آشامیدنی در مناطق روژآوا سعی دارد خلق کرد را با گرسنگی و نابودی مواجه سازد. زنان را ربوده و با تجاوز و قتل‌عام نفرت و کینه‌ی تاریخی‌اش را نسبت به خط‌مشی رهایی و آزادی زنان و خلق ها بروز می‌دهد.

فاشیسم ترکیه به حدی رسیده که با شیوع ویروس کرونا جز زندانیان سیاسی و عقیدتی، زندانیانی که به جرم تجاوز، قتل و خرابکاری دستگیر شده بودند، آزاد شدند و این افراد پس از آزادی به کشتار و تجاوزات خود ادامه دادند. در ترکیه زنان به پیشاهنگی زنان کرد فعالیت و مبارزه را تنها راهکار ایستادگی در مقابل سیاست‌های پلید نظام ترکیه و فاشیسم اردوغان دانسته و در روز 8 مارس همزمان با سایر نقاط جهان، در میدان‌ها حضور فعالی داشتند.

در عراق تا پیش از آغاز شیوع بیماری کرونا شهرهای بصره، کربلا و بغداد شاهد اعتراضات گسترده‌ی مردمی بود. پس از مداخله‌ی نیروهای آمریکا نه تنها در کشور ثبات سیاسی و اجتماعی برقرار نگشت بلکه نظام فساد اقتصادی-سیاسی، ریاکاری و رشوه‌خواری و همچنین درگیری‌هایی که بین جریان‌های شیعه و سنی گاهی به جنگ نیز انجامید، زیرساخت‌های کشور را کاملا نابود کرد، دخالت کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای نیز بر این مشکلات افزوده است. تا جایی که عراق به میدان جنگ این نیروها مبدل گشته و هیچ گوش شنوایی در برابر مطالبات مردم عراق وجود ندارد. حتی این سوال به ذهن کسی خطور نمی‌کند که مردم چه می خواهند و نیازها و خواسته‌های آنان چیست؟ زنان عراقی تقریبا یک قرن پس از فروپاشی نظام امپراطوری عثمانی و تاسیس کشوری به نام عراق تاکنون به‌طور مداوم در میان جنگ، درگیری، اشغال، کودتا و انقلاب و در میان خون و بوی باروت، با کورسویی از امید به آینده، سعی دارند زندگی خود و خانواده‌شان را که روبه زوال است، بار دیگر زنده کنند. به‌همین دلیل جوانان نسل کنونی همه یکصدا ‌به اشغالگری، فساد و جنگ “نه” می‌گویند و اگر این اعتراضات به‌درستی سازماندهی شود و از برنامه‌ای صحیح برخوردار گردد، به این کشور آشوب‌زده سروسامانی خواهد بخشید. حداقل از بروز جنگ‌های جدیدی که ایران و آمریکا سعی در برافروختن آن دارند، جلوگیری به‌عمل خواهد آمد.

زنان که در عراق، لبنان و فرانسه و بسیاری از نقاط جهان میادین را با حضور خود آراسته‌اند، در ایران نیز حضور پررنگ آنان نشان از آغاز مرحله‌ای نو در تاریخ پرفرازونشیب مبارزه‌ی زنان ایرانی است. زنان ایرانی در سال 1880 در مخالفت با گرانی و کمبود نان، به شکلی توده‌ای به اعتراض پرداختند. در دوره‌ی حاکمیت قاجار زنان در تحریم تنباکو فعالانه شرکت داشتند. در دوران مشروطه و شاهنشاهی به مطالبات زنان توجهی نشان داده نشد و تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی، موجب خشم و نارضایتی شدید آنان شد. انقلاب خلق‌های ایران موجی از امید و آرزو در جامعه آفرید، زیرا زنان و جامعه‌ی ایران به نظام پلیدی همچون نظام شاهنشاهی پایان داده بودند و امید داشتند که نظام جدید تحول و توسعه، رفاه و برابری را در جامعه برقرار نماید. چنین اتفاقی روی نداد و حتی در مدت‌زمان کوتاهی همه‌ی رویاهای آنان بر باد رفت و مطالباتشان مسکوت ماند. زنان علیه قانون حجاب اجباری و قوانین تبعیض‌آمیز نظام تظاهرات گسترده‌ای برپا کردند. اما این‌بار همسنگرشان (مردان) آن‌ها را در میدان مبارزه تنها رها کردند، زیرا از این قوانین زن‌ستیز خشمگین نبودند.

زنان ایرانی به واقع در طول 40 سال اخیر حاکمیت نظام استبدادی ایران کاملا تنها و بدون حمایت از بخش دیگر جامعه مبارزه کردند، باز هم در تمام مبارزات نیز پیش‌قدم بودند. در تظاهرات، خیزش‌ها، اعتصابات کارگری، تحریم انتخابات، فعالیت‌های زیست‌محیطی، تظاهرات سال‌های 1388، 1396 و 1398 متهورانه در صفوف مقدم جای گرفتند و در نهادهای مختلف مدنی، صنفی، سندیکاهای کارگری و سازماندهی‌های جوانان نیز فعال بودند و از هر گونه امکانی برای دستیابی به مطالبات و حقوق خویش استفاده کردند. سازمان‌های مختلفی با برگزاری کمپین‌ها و گاهی تحت نام فمینیسم اسلامی در صحنه ی مبارزه حضور یافتند. حاکمیت موجود نیز با مشاهده‌ی توانایی انقلابی زنان، جهت انفعال، فریب دادن و مهم‌تر از آن ممانعت از سازماندهی‌های خودویژه‌ی زنان به راه‌های بسیاری متوسل شد که می توان به دوره‌ی حاکمیت دولت خاتمی و روحانی، همچنین جنبش اصلاح‌طلب سبز اشاره نمود که با وعده‌های دروغین درصدد جذب زنان بودند. روحانی در دو دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری به زنان و جوانان وعده‌هایی داد که هیچ‌گاه عملی نگشت، زیرا پایبند همان ذهنیت مردسالار و تبعیض‌آمیز خامنه‌ای و حاکمیت در قوه‌ی مجریه هستند. لذا امیدهایی که به روحانی بسته شده بود، همچون یخ به‌سرعت ذوب شد. در سه سال اخیر بسیاری از زنان فعال، روشنفکر و آزادی‌خواه بخصوص زنان کرد به زندان محکوم شدند، زندانیان سیاسی زن در وخیم‌ترین شرایط بهداشتی و محروم از هر گونه حقوق اولیه‌ی یک زندانی قرار دارند. در کشتارهایی که برای سرکوب قیام‌ها صورت گرفت، زنان از اهداف اصلی مزدوران بودند و همانند سایر سیستم‌های دیکتاتور و فاشیست جهان که می‌گویند ” ابتدا زنان را هدف قرار دهید” آنان نیز زنان را مقصر و مجرم اصلی قیام‌های ایران تعریف و بدین‌گونه سرکوب و نقض حقوق آنان را مشروع جلوه دادند.

زمانی‌که دستگاه جنگ ویژه به نتیجه‌ای نائل نگشت، دومین ابزار که همانا اعمال خشونت و هراس‌افکنی است را به‌کار گرفت. خیزش‌هایی که با پیشاهنگی زنان و جوانان آغاز شده بود اثبات نمود که تمامی تاکتیک‌های رژیم ناکارآمد است. آشکار است که آینده‌ی ایران سرشار از مقاومت، مبارزه و ایستادگی جامعه در برابر نظام خواهد بود. به‌خصوص زنان جوان که از حقوق خود آگاه هستند، به وعده‌های نظام توجهی ندارند و اعتقادی هم به اصلاح این نظام ندارند. مطالبات این نسل به تغییر و یا اصلاح قوانین محدود نیست، آن‌ها به سطحی از دانش و خودشناسی رسیده‌اند که فعالیت‌های منفعلی همچون مبارزه برای حضور در باشگاه‌ها و یا آزادی پوشش در مقایسه با خواسته و نیازهایشان در سطح محدودی قرار دارد. آن‌ها به‌طور رادیکال خواهان آزادی سیاسی، اقتصادی، بیان، برابری و پایان دیکتاتوری هستند و این به معنای رد قوانین اساسی موجود نظام است. زنان شرق کردستان و ایران در طول مبارزاتشان تجارب فراوانی به‌دست آوردەاند. در سال‌های اخیر آنان سازماندهی مردمی، قیام و مدیریت ذاتی را به‌شیوه‌ای ابتدائی تجربه کردند.

تمامی این موضوعات در ششمین کنگره‌ی پژاک به‌طور گسترده مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. زنان عضو پژاک با کسب تجارب از فرازوفرودهای سال‌های گذشته، بر پاسخگویی به نیاز و مطالبات زنان در شرق کردستان و ایران و اهمیت سازماندهی تاکید نمودند و در پایان کنگره به این نتیجه رسیدیم که بایستی علیه ذهنیت مردسالار، زن‌ستیز و سلطه‌جو توانایی موجود در جامعه را احیا نمود. در این راستا ما زنان  نیز با برنامه‌های فعالیتی و پروژه‌هایی که در مورد آن تصمیم‌گیری نمودیم، انقلاب آزادی زن را میسر خواهیم ساخت.

در نشست‌های کنگره هر یک از شرکت‌کنندگان در نطق‌شان بر مسائل اجتماعی، نیاز مبرم به مبارزه در مقابل نظام آنتی‌دموکراتیک و بخصوص ایجاد اتحاد بین اقشار جامعه و طیف‌های اجتماعی و تشکیل جبهه‌ای منسجم و فراگیر که تنوعات جامعه را دربرگیرد و بتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، تاکید ورزیدند. در این مورد ارزیابی‌های ارزنده و نتایج مفیدی کسب شد. مبنای گفتگوهای این موضوع مهم بود که در سازماندهی پژاک بایستی کادرها چه در سطح سازمان و چه در حوزه‌های دیگر مبارزاتی اصل برابری جنسیتی را در اولویت کار خود قرار دهند و با رویکردهای تبعیض‌آمیز و جنسیت‌گرا مقابله و مبارزه صورت گیرد.

کنگره به این مهم اشاره داشت که پیشبرد و فراهم نمودن زمینه‌ی سیاست دموکراتیک پیش از هر چیز به مشارکت آزاد، برابر و اراده‌مند جامعه نیاز دارد. بدین‌رو با زدودن جامعه از فرهنگ جنسیت‌گرا، تبعیض‌آمیز و هیرارشیک خواهیم توانست در عرصه‌ی توسعه‌ی سیاست دموکراتیک فعال و نظام دموکراتیک و خودمدیریتی را برقرار نماییم. عرصه‌ی سیاست که در انحصار اقلیتی سلطه‌گر است، به جامعه تعلق دارد و جامعه برای تداوم موجودیت خویش و زندگی آزاد نیاز به پیشبرد عرصه‌ی سیاست دموکراتیک با خصلت سیاسی و اخلاقی خویش دارد.

در کنگره به این نتیجه‌ی رسیدیم که سیاست دموکراتیک در صورتی به معنای حقیقی خویش دست خواهد یافت که زنان، جوانان و اقشار متفاوت جامعه آزادانه ابراز موجودیت و سیاست‌ورزی نموده؛ در مورد سیستم اداری، دفاع مشروع، شاکله‌بندی سیاسی کشور و همچنین همه‌ی مواردی که در ارتباط با جامعه است نظردهی و تصمیم‌گیری نمایند که همانا اداره‌ی ذاتی می‌باشد. سازماندهی نهادهای اجتماعی بدون انتظار و توقع از نظام حاکم، امکان‌پذیر است و لازم است در مقابل مانع‌تراشی‌های حتمی نظام مبارزه و مقاومت نمود. وظیفه‌ی اصلی رهبری، پیشبرد و حمایت از سیستم دموکراتیک و خودمدیریتی بر عهده‌ی زنان است. اتحاد و همگرایی زنان کرد و همبستگی زنان ایرانی اعم از کرد، آذری، فارس، بلوچ، عرب، گیلکی، مازنی، افغان، ارمنی، یهودی، زرتشتی، بهایی و … از هر قشر و هویتی می‌تواند الگویی برای جامعه‌ی ایران و آزمونی موفقیت‌آمیز در راه تحقق انقلاب آزادی باشد. در این راستا ما زنان موظفیم از مرز، دیوار و محدودیت‌های ایجاد گشته میان خود گذر نماییم.

ششمین کنگره ی پژاک با هدف تاریخی “با تکوین ملت دموکراتیک، به‌سوی اتحاد خلق‌های ایران” برگزار گردید و در این مسیر از هیچ‌گونه فداکاری و مبارزه دریغ  نخواهد ورزید.

منبع: آلترناتیو شمارەی ٨٥