شوگر چیا
در اوایل انقلاب، مردم ایران و برخی از متفکران آن دوران که بیشتر از نیروهای نهضت آزادی بودند به فکر افتادند تا سازمانی نظامی تاسیس کنند که بتواند از دستاوردهای انقلاب حمایت کند. آنها فکر نمیکردند که انقلاب زود به سرانجام برسد، برای همین نیروی منسجم و چریکیای میخواستند که بتواند در برابر ضربات ارتش منظم آنزمان ایران که تازه به سلاحهای غربی هم مجهز شده بود، تاب بیاورد، نهایتا انقلاب پیروز شد و خیلی سریع ارتش را به حاشیه راند(هرچند سپاه و ارتش عملا با هم رویارو نشدند ولی رقابتهای آنان بر سر قدرت در ساختار نظامی ایران تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد). ایدهی اولیه تشکیل سپاه برای دفاع از دستاوردهای انقلاب مردم ایران بود، پیش از انقلاب ارگانی به نام سپاه دانش بوجود آمده بود که در فعالیتهای آموزشی و فرهنگی به آموزش کادر میپرداخت، این نیرو سپس به سراسر ایران رفته و به آموزش مردم عمدتا در روستاها میپرداختند. بعد از انقلاب و مطرح شدن تشکیل سپاه بسیاری از این مسئله استقبال کردند چون آن را همانند سپاه دانش جایی برای کسب علم و دانش و هم نیرویی برای پاسداری از دستاوردهای تازهی انقلاب مردم ایران میدانستند. هرچند، همانطور که امروزه همه میدانند متاسفانه این ایده در همان روزهای نخست انقلاب در حد ایده باقی ماند و سپاه برآمده از آن چیز دیگری شد. سپاه با دستور خمینی در همان روزهای اواخر سال ۱۳۵۷ شروع به کار و سازماندهی نیروهای خود کرد ولی رسما اعلان آن به اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ به تعویق افتاد. از مهمترین وظایف سپاه؛ دفاع از جمهوری اسلامی، کمک به پلیس و نیروهای امنیتی برای مقابله با عناصر ضدانقلاب، مبارزه با ضدانقلابیون مسلح، دفاع در برابر حملات و فعالیتهای نیروهای خارجی در داخل کشور، کمک به نظام اسلامی در تحقق انقلاب اسلامی، آموزش پرسنل تابع سپاه در مسائل اخلاقی، ایدئولوژیک و سیاسی-نظامی و حمایت از جنبشهای آزادیبخش و خواستههایشان در برقراری عدالت برای مستضعفان جهان تحت هدایت رهبر انقلاب اسلامی است که از همان اوایل این مسئله را در بُرهههای تاریخی بعد از انقلاب و سالهای گذشته و امروز ایران بارها و به خوبی نشان داده است. سپاهی که قرار بود عصای دست مستضعفین جهان باشد، چوبی بر سرآنان شد. سپاه بعد از تاسیس تجربهای در فعالیتهای نظامی نداشت و بایستی تجاربی میاندوخت، بنابراین برخی از عناصر این نیروی ضدانقلابی همانند چمران به لبنان رفتند که تجربه کسب کنند. در سالهای بعد از انقلاب به این دلیل که بیشتر نیروهای شرکت کننده در انقلاب از نیروهای چپ و مارکسیست بودند و از نظر ایدئولوژیکی اعتقادی به ارتش منظم نداشتند در چهارچوب حزبی خود دارای نیروی نظامی بودند که همین، زنگ خطری برای سپاه تحت امر خمینی و اطرافیانش بود. به این دلیل برخورد و سرکوب صداهای مخالف رژیم در همان روزهای نخست به بهانهی خروج از آرمانهای انقلاب در دستور کار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت. نیرویی که قرار بود از جان، مال و ناموس مردم ایران دفاع کند تبدیل به نیرویی برای سرکوب، تجاوز، ایجاد رعب و وحشت در میان خلقهای ایران شد. آنها نظامی یکدست و ولایی میخواستند که سبب ظهور امام زمان شود و بازویی اجرایی این نظام، سپاه پاسداران شد. همزمان با سرکوب شدید و بیرحمانهی نیروهای چپ در کُردستان و ایران و حتی ترور فعالین سیاسی خارج از ایران که بیشترشان در کشورهای اروپایی بودند و همچنین جنگ ایران و عراق، فرصت دیگری برای سپاه شد تا بیشتر به تجهیز و افزایش نیروهای خود بپردازد. ورود به کُردستان برای سپاه فرصتی شد تا بتواند با سرکوب وحشیانه و کشتار بیرحمانهی خلق کُرد و نیروهای انقلابی برخاستهی آن، برای خود، نزد نظام ولایی کسب اعتبار نماید. در همین اثناء نیروهایی که برای کسب تجربه به لبنان و فلسطین رفته بودند به ایران بازگشته و به کُردستان آمدند تا تجارب خود را در راه انقلاب اسلامی با وحشیگری و کشتار کوردها در کُردستان به نمایش بگذارند. درآن زمان فرماندهی سپاه را عباس آقازمانی با نام مستعار ابوشریف برعهده داشت که همراه چمران دورههای جنگ چریکی را در لبنان گذرانده بودند، چمران خود فرماندهی جنگ در کُردستان را برعهده گرفت، نیروهای تحت فرمان او از هیچ جنایتی برای پاکسازی و فرونشاندن عطش انقلاب مردمی موجود در کُردستان فروگذار نکردند و هیچ ابایی نداشتند و درواقع مفهوم کار ایدئولوژیک و جنگ چریکی را با وحشیگری و تجاوز به نوامیس مردم اشتباه گرفته بودند. پس از کنترل و پاکسازی کُردستان و سرکوب جنبشهای مدنی و سیاسی در سرتاسر ایران و اتمام جنگ ایران و عراق میبایست این نیروی سرکوبگر، شمشیر خود را که بر روی مردم ایران از رو بسته بود، غلاف میکرد و به عرصههای دیگری روی میآورد. چون از سویی جنگ پایان یافته و رقیبهای داخلی تصفیه شده بودند و ازسوی دیگر سپاه خود را برای پروژههای بزرگتری در اقصی نقاط دنیا آماده میکرد و میباید وجهه بد خود در دنیا را بازیابی و لباس تازهای به تن میکرد، تا آن زمان سپاه در بیشتر بمبگذاریها در آمریکای جنوبی و خاورمیانه شرکت داشت و همین موضوع ناگزیر به تغییر لباس و نه الزاما تغییر رویکرد از جانب سپاه میکرد. یکی از وظایف دیگر سپاه، صدور انقلاب اسلامی به همهی نقاط دنیا بود که ازهمان اوایل انقلاب در دستور کار سردمداران رژیم قرا
ر گرفت و شروع به صدور فکر و ایدئولوژی کردند. هرچند سپاه در داخل ایران نتوانست آن خاصیت الاستیک و کششی یا همان ساختار چریکی خود را حفظ کند و نهایتا مانند ارتش نیرویی منظم و کلاسیک شد و به پادگانها بازگشت و شروع به بازسازی خود کرد و به فعالیتهای اقتصادی و بنگاههای بزرگ مالی روی آورد، که به مرور در کنار دولت و موازی با آن شروع به واردات و صادرات انواع کالاها به داخل و برعکس به خارج نمود. از لباس و وسایل آشپزخانه گرفته تا تجهیزات پزشکی و بیمارستانی همه و همه فرصتی برای سپاه شد تا سالهایی را که در جنگ به زعم خود ضدانقلاب صرف کرده بود، حال با پرکردن جیب امیران تازه به دوران رسیده خود بتواند ازاین طریق هزینه برنامههای ایدئولوژیک، خودخواهانه و بلندپروازانهی خود در منطقه و دنیا را تامین کند. در خارج نیز ایران با تجاربی که از جنگ در کُردستان و هشت سال جنگ با عراق کسب کرده بود در همان چارچوب صدور فکر انقلاب تصمیم به صادر کردن سلاح و ادوات نظامی و آموزش شبه نظامیان و مزدوران وابسته به خود از عراق تا بوسنی گرفت که این سازماندهی تحت نام سپاه قدس، شاخهی برون مرزی سپاه پاسداران تا به امروز ادامه دارد. سپاه نه نقط در حوزههای جنگ سختافزاری با دشمنان خود روبرو شد، بلکه در حوزههای نرمافزاری هم عقب نماند و توانست خود را به روز کند، از همینرو اگرچه تا دیروز با دشمنان خود مسلحانه در خیابانها، کوهها و دشتها میجنگید، امروز به جنگ خود با فعالین سیاسی و مدنی در شبکههای اجتماعی روی آورده است و جایی نمانده بود که به آن ورود نکرده باشد، که میتوان به سرکوب اعتراضات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸ اشاره نمود.
امروز سپاه مانند اختاپوسی بر مال و جان نه تنها ملتهای ایرانی، بلکه مردم خاورمیانه سایه انداخته است. سپاه امروزه در همهی حوزههای فردی و اجتماعی مردم ایران و کُردستان حضور محسوس و از یک طرف نامحسوسی دارد به این معنا که اگر از یک طرف به صورت عریان با مردم در خیابانها برخورد میکند از سوی دیگر آنجایی که نمیتواند مستقیما مقابله نماید، در شبکههای اجتماعی به برخورد و تهدید مخالفان خود میپردازد. هرچند سپاه با ذهنیت کنترل مردم و حفظ حاکمیت خود بر ایران به همین حوزهها بسنده ننموده و در همهی حوزهها حضور همهجانبه دارد. از وجهههای دیگر جنگ نرم سپاه علیه مردم ایران، جنگ ویژه است، پخش مواد مخدر بین نوجوانان و جوانان، ترویج فحشا و بیبندوباری، ایجاد رعب و وحشت ناشی از ایجاد ذهنیت نبود امنیت اجتماعی و مهمتر از همه امنیت سرزمینی، بمباران تبلیغاتی و پوچ رسانهای بهگونهای قلمداد میکند که امنیت مردم ایران در خطر است و سپاه حافظ امنیت مردم است! چنین رویکردی همانند این مثل معروف است که چوپان برای امنیت بیشتر گله را به گرگ میسپارد و گرگ هم میگوید علیرغم میل باطنیام به این کار مسئولیت گله را برعهده میگیرم. این مثل، گواه حال و روز مردم ایران است و رهایی از آن جز با فداکاری و مبارزه مداوم انقلابی میسر نمیشود. یادمان نرود رژیمی که با قلدرمآبی و شعار معروف «هدف وسیله را توجیه میکند» بر سر کار آمد و با هر وسیلهای تیشه به ریشهی انقلاب مردم ایران زد با زبان خوش و رویکردهای مدنی تغییر نمیکند، همانند آنچه در گذشته مشاهده کردیم، نه جریان اصلاحطلبی خاتمی و جنبش سبز و اعتدالگرایی روحانی و نه دسته کلید معروفش به هیچ کدام از قفلهای استبداد و زنگزدهی رژیم اسلامی نخورد و کلاف سردرگم انقلاب و سپاه امروز به بنبست فکری و ایدئولوژیک خود رسیده است. امروز با تقویت جنبشهای مدنی، آگاهسازی مردم و رفتاری ایدئوژیک و رادیکال انقلابی میتوان در برابر سیاستها و برنامههای سپاه ضدانقلابی رژیم مقابله بهمثل نمود درغیراین صورت رفتارها و اعمال این ارگان نظامی در ایران و منطقه همچنان ادامه خواهد یافت، چنانچه در صحبتهای مسئولین هویدا است رژیم ولایی و بازویی اجراییاش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خود را برای مرحلهی سوم انقلاب آماده میکنند و در واقع میخواهد با پاک کردن صورت مسئله که همان پیگیری خواستههای به حق ملت ایران است و به قولی با فرار به جلو قدمی دیگر در جهت خواستههای نامیمون و بلندپروازانهی خود در ایران، منطقه و جهان بردارد.