اوین نژدت – عضو مجلس پژاک

همه‌ی ما با هیجان شورانگیزی خود را آماده کردیم، یکی از روزهای زیبای بهاری بود، ما و طبیعت تنوع و تغییر جدیدی را تجربه می‌کردیم، شکوفایی طبیعت ما را بیشتر به وجد آورده بود و چهره‌ی متبسم رفقا نیز بر زیبایی طبیعت صد‌چندان می‌افزود. بعد از پایان یافتن تدارکات، به سوی سالن به راه افتادیم، هنوز وقت داشتیم، بی‌صبرانه در انتظار رفقا و سایر میهمانان بودیم تا به آنان خوشامدگویی کنیم. در زمان مقرر رفقا در سالن حاضر شدند. اغلب هنگام گردهم آمدن رفقا، همهمه و صدای خنده و صحبت رفقا با یکدیگر فضا را پر می‌کرد. اما آن روز سکوتی آرامش‌بخش حکمفرما بود. صدای تپش قلب‌ها را می‌توانست شنید. صحنه‌ی سالن نیز با سلیقه و دقت بسیاری طراحی شده بود. پرچم، پوستر و عکس رفقایی که به کاروان شهدا پیوسته بودند، زیبایی و ابهت خاصی به  سالن بخشیده بوده و همه‌ی ما به نبود رفقایی که باید در کنارمان می‌بودند، می‌اندیشیدیم و بی‌گمان سربلند بودیم از اینکه این موفقیت و دستاورد را مدیون آنان هستیم.

لحظاتی که در انتظار آغاز نشست و ورود رفقای حاضر در کنگره بودیم هر یک از ما در فکر دلیل حضور در این مکان باشکوه بودیم و نگاه‌های عکس‌های آویخته به دیوار حضور ما را معنامند می‌ساخت. تا رسیدن به چنین مراحلی، چه فرازونشیب‌هایی طی کرده بودیم. شاید برای بسیاری از ما به یک رویا و یا یک خیال باورنکردنی می‌ماند. در قلبمان شعله‌ای برافروخته و همه با هم در این مراسم آتش‌افروزی مشتاقانه شرکت داشتیم. رفقای زن به‌دور شعله‌ها بسان پروانه‌ در حال رقص و پایکوبی بودند، غرق در تماشای این رقص، تنوره‌ی (دامنی که سمازنان می‌پوشند)، به چه می‌اندیشیدیم؟ دلیل حضور ما در اینجا چه بود؟ چرا این‌همه زن و مرد گرد هم آمده‌اند؟ شور و شوق وصف‌ناپذیر آنان نشات گرفته از چیست؟ در این لحظات چی حسی داشتیم؟

ما زنان از مسیر دشواری و شرایطی نابسامانی آمده ‌بودیم. در میان فقر، تبعیض، ناله و اَلم چشم به‌دنیا گشوده بودیم. جنگ، کشتار و آوارگی جایی برای آرزو و رویاهایمان باقی نگذارده بود. در نقطه‌ای از جهان به‌دنیا آمده بودیم که وجودمان مایه‌ی ننگ تلقی می‌شد و فرزند دختر به معنای خفت و سرباری بود. در کلاس درس زندگی فقط الفبای “سکوت، اطاعت بی‌چون‌وچرا و سربه‌زیر بودن” را یادمان داده بودند. هنوز به سن بلوغ نرسیده چادری سیاه برروی افکار، احساسات، آرزو و آینده‌مان پوشاندند. جای قدم‌هامان در هیچ کوچه‌ای از زندگی جز روزنه‌هایی تاریک رخشت‌شویی، بچه‌داری و آشپزخانه قابل دید نبود. تقدیر ما زنان تمکین و اطاعت از فرامین مردان بود، حتی اگر از لحاظ سنی از ما بسیار کوچک‌تر باشند. حال اگر کورد هم باشی در کنار تمامی نابرابری‌ها و ستم سیستماتیک می‌باید مطیع حاکمیت مطلقه‌ی نظام اسلامی ایران نیز بود. قدرت مقاومت ما در مقابل قتل‌عام، کشتار، تجاوز، بیدادی و استبداد بسیار محدود بود. چرا که این عرصه نیز همچون سایر عرصه‌ها بر ما بسته بود. از سوی دیگر سوگواری برای عزیزان‌مان نیز خشم حاکمان را برمی‌انگیخت. هلهله‌ی مادران گوش آنان را آزار می‌داد. مادران‌مان فقط به این دلیل که دشمن از اشک ریختن آنان سرمست نشوند، در نهان می‌گریستند و اجازه نمی‌دادند که خاکستر نفرت و کینه‌شان سرد گردد. ما نیز در گهواره‌ی این مادران رنج‌دیده و با صدای ناله‌ها و مویه‌هایشان بزرگ شده بودیم. مادران‌مان از گذشته‌شان می‌گفتند، از روزهایی که زنان مسلح در کوهستان‌ها جنگیده بودند و به نبرد با دشمن شتافته بودند، چکه‌های خون‌شان به گل‌های آلاله و شقایق رنگ مبدل شده بود. مادران‌مان از آن‌ها می‌گفتند، از زنانی‌ که بسیاری از آنان گمنام و بی‌نام و‌نشان در خاک خفته بودند. برای ما جای تاسف بود که پس از آنان به دنیا چشم گشوده و شانس بزرگی از دست داده بودیم.

وقتی چشم به جهان گشودیم، هنوز آواره‌های جنگ برادرکُشی به جا مانده بود و زخم‌های عمیق و التیام‌ناپذیری بر پیکر کوردها برجا مانده بود و آفتاب امید در حال غروب بود. جنگ میان دو کشور استعمارگر ایران و عراق، سرزمین‌مان را به ویرانه‌ای تبدیل کرده بود و هزاران جوان و نوجوان در جبهه‌های مقدم این جنگ هشت ساله قربانی شده بودند. یکی از شهرهای سرزمین‌مان با بمب‌های با بوی سیب زخمی شده بود و پیکر بی‌جان هزاران انسان در کوچه‌ها و جاده‌ها افتاده بود‌. دیگر، سرودها جوانان را به جبهه‌ی مبارزه فرا نمی‌خواند، بلکه موسیقی‌هایی که از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد آنها را به سوی فراموش کردن هویت خود می‌خواند. در محافل دوستان به جای کتاب‌های انگلس و مارکس، راهکارهای اندوختن ثروت فراگرفته می‌شد. برای کسب ثروت و رفاه مالی، بایست مراتب ازخودبیگانگی و فقدان معنویات طی می‌شد. در این تابلو هیچ نقش‌و‌نگاری از زنانی‌که سوخته می‌شدند و خودسوزی می‌کردند، وجود نداشت. فریادشان در نطفه خفه می‌شد. آری! ما در چنین محیط و فضایی زاده شدیم و  یا باید به خواب عمیق مرگ فرو می‌رفتیم و یا…!

تا در یکی از روزهای سرد زمستان ۱۹۹۹ هیاهویی همه جا را فرا‌گرفت: “رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان طی توطئه‌ای بین‌الدولی به اسارت گرفته شده بود” خبری که همانند انفجاری مهیب بود. انفجار آتشفشان عواطف و افکارمان. هزاران زن و مرد، جوان و کودک از خواب دیرینه برخواسته و با کینه‌ای عمیق به خیابان‌ها آمدیم و این روز برای ما زنان و کوردهای شرق کردستان آغاز مرحله‌ای بود که هیچ توطئه‌گری نمی‌توانست مانع از آن گردد. ما، صدها جوان اعم از زن و مرد  سوگند و عهد انتقام‌گیری این توطئه را بستیم. انتقام از قدرت‌هایی که ما را به نیستی و مرگ محکوم کرده بودند. بنابراین نباید سکوت می‌کردیم و این توطئه را می‌پذیرفتیم. این سوگند، ما را به کوهستان‌های کوردستان، مکان مبارزان رهسپار نمود.

یکی از رفقای زن بر دفتر خاطراتش این‌چنین می‌نویسد؛ تاریخ ۲۰۰۴/۴/۴ در تقویم مبارزه آزادی‌خواهی‌مان در شرق کوردستان صفحه‌ای نوین و آغازی دیگر است.  چهارم ماه نیسان(آوریل) مصادف با میلاد رهبرمان، رهبر آپو است. دلیل انتخاب این روز برای تاسیس پژاک این بود که میلاد آزادی و آغاز مبارزات ما همزمان با سالروز میلاد رهبر آپو باشد. شهید زیلان په‌پوله چه زیبا وصف کرده بود این روز را: “تولد نور”. ما زنان حاضر در این سالن به این واقعیت واقف بودیم که تنها مبارزین می‌توانند با گذر از دروازه‌ی پیکار به مسیر صحیح حیات برسند و آزادی نه خواستنی بلکه یافتنی بود.

تعدادی از زنان فعال اجتماعی و خانواده‌های میهن‌دوست نیز در این روز تاریخی همراه ما بودند. دیوان کنگره وارد شد و طبق روال مرسوم پس از یک دقیق سکوت برای احترام به یاد شهدای آزادی، رهنمودهای رهبر آپو در مورد مبارزات خلق کورد و به‌خصوص شرق کوردستان خوانده شد. رهنمود رهبر آپو ما را بیشتر آگاه و مصمم ساخت که نیل به آزادی جز با مبارزه و مقاومت دست یافتنی نیست. رهپر آپو به اهمیت مبارزه‌ی دموکراسی تاکید ویژه‌ای داشت. علاوه براین دموکراسی را یکی از پایه‌های پارادایم مبارزاتی عنوان می‌نمود. به‌گونه‌ای که دموکراسی راستین را با تنها می‌توان با سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک به خلق‌های ایران و شرق کوردستان ارمغان کرد. دموکراسی بدون اکولوژی نیز ناتمام است. از این جهت در ابعاد مختلف مبارزه به دیدگاه و برخوردهای محیط زیستی به‌عنوان حفظ مکان اصلی حیات، نیاز بود. در عین حال دموکراسی بر پایه‌ی آزادی زن به معنی رهایی جامعه از بندهای واپسگرایی، ذهنیت دگماتیک و جنسیت‌گرایی بود. رهنمودهای ارزشمند رهبر آپو به ما زنان مبارز نیرو و امید وافری بخشید.

در بخش بعدی نشست کنگره، در مورد پیشرفت‌ها و دستاوردهای سیاسی، نظامی و سازمانی به مباحث مهمی پرداخته شد. در این مباحث به شکلی مفصل در مورد فضای خفقان‌آور حاکم در شرق کوردستان، سیاست‌های زن‌ستیز نظام ایران و همچنین فشارهایی که بر جامعه روا داشته می‌شود، گفتگو شد.

مبارزه‌ی آزادی‌خواهی در سایر بخش‌های کوردستان دستاورد و ارزش‌های بزرگی به‌همراه داشته است، کوردها نه تنها به آگاهی هویت ملی خویش دست یافته‌اند بلکه از لحاظ اجتماعی نیز تغییرات بسیاری ایجاد گشته به‌ویژه رسیدن به مراحل خودشناسی و تعریف نو از هویت، بخشی از این دستاوردها است. هویت‌یابی منجر به پیشرفت‌های گسترده‌ای در عرصه‌های سیاسی، نظامی، اجتماعی، فکری و فرهنگی-هنری شده است. بنابراین در شرق کوردستان نیز، نیاز مبرمی به فعالیت سازماندهی در چارچوب مطالبات جامعه بود. در این راستا به لزوم مبارزه و مقابله با برخوردهای غیرانسانی نظام حاکم اشاره شد، از سوی دیگر نیز برای رهایی از مشکلات و بحران‌های اجتماعی که نشات گرفته از سیاست‌های آسیمیلاسیون و استحاله‌ی فرهنگی نظام باز می‌‌گشت، اهمیت مبارزه با تخریبات پیکره‌ی جامعه، زدودن حافظه‌ی تاریخی و اجتماعی و ترور شخصیت و ازخودبیگانگی آشکارتر شد. این موضوع  اهمیت و ارزش فعالیت‌های سازمانی را دوچندان می‌ساخت. تاثیرات فرهنگ جنسیت‌گرا و فئودال، همچنین برخوردهای لیبرال و ضد‌اجتماعی نیز می‌بایست از جامعه کمرنگ‌تر گردد  تا بتوان بسترهای انقلاب اجتماعی را در جامعه‌ی شرق کوردستان و ایران فراهم نمود. جهت رفع تاثیرات آداب و رسوم دگماتیک و خشن که اغلب زنان را مورد هدف قرار می‌دهد، لزوم برخورد دموکراتیک و میهن‌دوستانه در آیین و مذاهب نیز قلمداد شد، همچنین در برابر فرهنگ سرمایه‌داری که شکاف عمیقی میان زندگی و رنج ایجاد نموده، ارزش برابری، رنج و زندگی کمونال بیان گشت.

وضعیت جوانان با رویکردهای هیرارشیک و ژرنتوکرات که در حال مکیدن و سوءاستفاده از انرژی آنان است، به‌طور مفصل مورد گفتگو و تفسیر قرار گرفت. پویایی و فعال ساختن جوانان در همه‌ی عرصه‌ها یکی از تصمیمات مهم و تاریخی این نشست بود. در این خصوص نیز به اهمیت مشارکت و حضور جوانان به‌ویژه زنان جوان در صفوف آزادی و عرصه‌ی گریلایی پرداخته شد. در فضایی که برای فعالیت‌های سیاسی و دموکراتیک جامعه هیچ روزنه‌ای وجود ندارد، با اتکا به کوهستان‌های شرق کوردستان و خلق میهن‌‌دوست، بایستی نیروی گریلا در تمامی مناطق شرق کوردستان حضور یافته و این نیز یکی از تصمیمات تاریخی کنگره بود.

در بخش دیگری از این نشست، فعالیت‌های مطبوعاتی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت و در مورد لزوم برجسته بودن نقش زنان در این عرصه گفتگوهایی صورت گرفت. پیش از کنگره، زنان آزادی‌خواه در مطبوعات حضور فعالی داشتند و با چاپ و نشر نشریه‌ی “بهار زنان” که در ماه حزیران(ژوئن) ۲۰۰۳ آغاز شده بود، تاثیرات مهمی دربرداشت. در کنگره بار دیگر درباره‌ی لزوم فعالیت‌های مطبوعاتی که چهره‌ و ادبیات مردسالار مطبوعات را تغییر دهند و بیشتر سیما، سخن و اندیشه‌ی زنان را انعکاس دهد، سخن گفته شد.

در ادامه‌ی نشست تصمیم بر آن شد زنان خود را به‌شکلی مستقل سازماندهی کرده و با هویت سازماندهی ویژه در کل عرصه‌ها شرکت داشته باشد. در این کنگره بسیاری از مبارزین پیشاهنگ و پیشرو زن مشارکت داشتند. شهید “ژیان سوروچ” که در سال ۲۰۰۸ در منطقه‌ی اورمیه همراه با شش تن از رفقایش به شهادت رسید، در این کنگره ارزیابی‌های مهمی در مورد وضعیت زنان و نقشی که باید در فعالیت‌های گریلایی و نظامی ایفا کنند و فعالانه پا به صحنه‌ی سیاست دموکراتیک و اجتماعی نیز بگذارند، نمود. در سیستم زن‌ستیز، جنسیت‌گرا و آنتی‌دموکراتیک نظام اسلامی ایران، عرصه‌ی سیاست مکان فشار، سرکوب و فریب جامعه و فساد بود. این عرصه نه تنها بر زنان آزادی‌خواه مسدود، بلکه حوزه‌ی سرکوب و پایمال تمامی حقوق زنان بود. لذا زنانی که وابسته و بخشی از بدنه‌ی دولت مردانه بودند، علاوه بر تقویت سیاست‌های ضد‌انسانی و خشونت‌بار نظام، مانع از فعالیت‌های دموکراتیک و انسانی زنان نیز می‌شدند. سیاستی که آلوده به سلطه‌گری و ترویج نظام طبقاتی بود، با ذات و سرشت زن و جامعه ناهمخوان و در تعارض است. بدین‌رو زنان مبارز و انقلابی در این کنگره مصمم بودند با سیاست دموکراتیک و جامعه‌محور در برابر رویکرد و کردارهای ناحق نظام مبارزه کنند. در شرق کوردستان زنان در مورد سیاست دموکراتیک چندان بی‌تجربه و فاقد دستاورد نبودند، اما همواره ناچار مانده بودند زیر سایه و تحت کنترل مرد سیاست‌گذاری کنند. این نیز موجب شده بود آن‌گونه که باید نتوانند در تحول اجتماعی چندان نقش‌آفرینی نمایند. در این کنگره به یاد و سپاس‌ از زحمات و رنج‌های زنان مبارزی که گمنام بودند، بر آن شدیم در عرصه‌ی سیاست دموکراتیک هویت زن را برجسته سازیم.

پس از خواندن برنامه که به‌شکلی مختصر تاریخ خلق‌های ایران و شرق کوردستان، مشکلات ایدئولوژیکی، ذهنی، فرهنگی و به‌ویژه تخریبات نظام حاکم ایران را بیان نموده بود، فعالیت‌های سازماندهی در اولویت قرار داده شد. در این میان بخشی از برنامه نیز به مشکلات و رهیافت‌های مربوط به مسئله‌ی زنان، جامعه و جوانان نیز پرداخت. در بخش اساسنامه زمان انتخاب نام رسمی این سازمان بود. در شرق کوردستان حیاتی صحیح و آزادی توسط نیروهای حاکم و سلطه‌گر سلب شده بود، در مقابل این، تنها راه برساخت دوباره‌ی زندگی به‌شکلی آزادنه بود. بدین شیوه بهترین و مناسب‌ترین نام؛ “حزب حیات آزاد کوردستان، پژاک (پارتی ژیانی آزادی کوردستان)” بود. با اعلان نام “پژاک” همه‌ی حضار کنگره به‌پا خاستند و با کف زدن، شعار “زنده باد رهبر آپو” و هلهله این گام تاریخی را تبریک گفتند.

در آن روز پرافتخار، به تاریخ‌ساز بودن این گام آگاه بودیم. خلق‌مان در شرق کوردستان سال‌ها زیر یوغ و شکنجه‌ی نظام حاکم و بحران‌ها متحمل فشارهای عمیقی شده بودند و زمان آن فرا رسیده بود که خورشید بار دیگر از شرق کوردستان بدون غروبی دیگر برآید. با پرتوهای گرمابخش این خورشید نورافشان، پس از تاسیس پژاک و تنظیمات سازمانی به سوی عرصه‌های فعالیتی شرق کوردستان و کوهستان‌هایش راهسپار شدیم. ما زنان مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش گرفتیم، در کنار مبارزات رهایی ملی می‌بایست برای التیام زخم‌های عمیق سالیان، مبارزات گسترده‌ای انجام می‌دادیم. این‌گونه صدها تن از زنان مبارز در کوهستان‌های شرق کوردستان تحت عنوان گریلاهای پژاک شروع به فعالیت کردند. بنا‌به مصوبه‌ی کنگره‌ی پژاک، در پاییز سال ۲۰۰۴ نخستین کنفرانس زنان نیز برگزار گشت و طی این نشست اتحادیه‌ی زنان شرق کوردستان “ی.ژ.ر.ک (یکیتی ژنانی روژهلاتی کوردستان)” تاسیس شده و سازمان ويژه‌ی زنان شرق کوردستان فعالیت‌های ایدئولوژیکی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مطبوعاتی زنان را ارگانیزه و سازماندهی نمود. زنان مبارز در سازماندهی پژاک در راستای نیرومند و اراده‌مند ساختن هویت زنان، فعالیت‌هایشان را بی‌وقفه استمرار بخشیدند و در سال ۲۰۱۳ اتحادیه زنان شرق کوردستان با ایجاد بستری گسترده در میان زنان شرق کوردستان و ایران، سازماندهی خویش را به سطحی بالاتر رسانده و سازمان چترآسای “جامعه‌ی زنان آزاد شرق کوردستان (کومه‌لگای ژنانی روژهلاتی کوردستان) کژار” را تاسیس نمودند. این نیز مرحله‌ای نوین در مبارزات انقلابی زنان در شرق کوردستان محسوب می‌شود که زنان قادر باشند با سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک در کل عرصه‌های مبارزاتی با سازماندهی ویژه خویش نقش‌آفرینی کنند.

پس از گذشت شانزده سال از تاسیس پژاک، ثمره ی مبارزات  فداکارانه‌ی صدها تن از اعضای پژاک و میهن‌دوستا‌ن را می‌توان آشکارا در میان خلق‌مان مشاهده نمود و هم اکنون زمینه‌های فراوانی در جهت انقلابی اجتماعی در ایران و شرق کوردستان ایجاد شده است. زنان و مردان مبارز و فدائی از هیچ گونه سختی و رنجی دریغ نورزیدند، در شکنجه‌گاه‌های مخوف نظام به جای تسلیمیت، مقاومت را برگزیدند و به نماد مقاومت مظلوم‌وار(مظلوم دوغان) در زندان‌های نظام استبدادی ایران مبدل شدند. شهید “حسین خزری” (هیمن بیکس) در نامه‌اش می‌گوید “ما جوانان کورد به جای خفت وخواری، ایستاده می‌میریم” این رفیق گرامی با چنین روحیه‌ای سیاست‌های پلید دشمن را آشکار ساخت. شهید “شیرین علم‌هولی” پس از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا، رو به کاربدستان نظام چنین گفت: “هرگز دست از هویت‌ام نخواهم کشید”. شهید “زیلان په‌پووله” گفت: “روز هفتم زندگی‌ام را با خورشید به اتمام خواهم رساند.” شهید مانی و مادورا به‌عنوان پیشاهنگ جوانان ایفای نقش نمودند، شهید “دْلار سلماس” و شهید “سیروان نالی” عرصه‌ی مطبوعات را به جنگ علیه این نظام مستبد مبدل ساختند. شهید “عاکف مامو زاگرس”، “آفات و بریوان اورمیه” به‌عنوان پیشاهنگان این مبارزات، میراث بزرگی برجای گذاشتند. این فرهنگ تا به امروز در میان صدها رفیق قهرمان تداوم یافته و با شهید “هیرش کارزان و تولهلدان سنه، رزگار زرنه و جیهان آزاد” به اوج خود رسیده است.

پژاک، در راه رسیدن به برابری جنسیتی، سیستم ریاست مشترک و برابری تعداد حضور زنان و مردان را عملی کرده و مبارزاتمان تا رسیدن به جامعه‌ای دموکراتیک، اکولوژیک و آزادی زن ادامه خواهد داشت. خلق‌مان در شرق کوردستان و زنان آزادی‌خواه با درک صحیح و فهم ماهیت اصلی پژاک که حیاتی آزاد را سرلوحه‌ی مبارزات خویش قرار داده، با مقاومت و ایستاری اراده‌مند در مقابل ظلم نظام و سیاست‌های پلیدش، از حزبشان، در هرجایی که میدان مبارزه است، به شکلی فعالانه شرکت و حمایت می‌کنند. چه در بندخانه و شکنجه‌گاه‌های نظام، چه در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی و چه عرصه‌ی گریلایی، دست‌به‌دست هم داده و علیه برخوردهای مردسالار، سلطه‌جو و غیر‌دموکراتیک در حال مبارزه‌ای فراگیر و گسترده قرار داریم. این مبین این است که پژاک پاسخگوی مطالبات زنان بوده و در راستای رسیدن به برابری جنسیتی فعالیت‌هایش را به ثمره و نتیجه‌ای مترادف با آزادی خلق‌ها خواهند رساند.