ژوان سنه
خودکشی یا انتحار عملی عمدی است که باعث مرگ فرد میشود. خودکشی در اکثر موارد به علت یأس صورت میگیرد، که دلیل آن به اختلالات روانی نظیر افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اعتیاد به الکل، یا سوء مصرف دارو نسبت داده میشود. یکی دیگر از دلایل خودکشی این است که افراد علتی برای زندگی نمییابند و عموماً این افراد به تفکر پوچگرایی- میرسند. همچنین عوامل استرسزا مانند مشکلات مالی و یا مشکلات ارتباط بین فردی در این میان نقش بسزایی دارند و خطر خودکشی را افزایش میدهد.
یکی دیگر از عوامل خودکشی مربوط بە سیاست تفرقە بیانداز و حکومت کن در اکثر کشورهایی است کە قربانی سیاست کولونیالیسم-استعمار- و مخصوصا خاورمیانە می باشند. در این کشورها حکام دولتی برای بە کنترل درآوردن اقوام و ملل محبوس در مرزهای مصنوعی، همەی حق و حقوق آنها را بە وسیلەی قوانین خودساختە محدود کردە و نهایتا منجر بە مشکلاتی شخصیتی مانند ابهام هویت، تعارض با نقش و جنسیت خود و … می شوند؛ فردی کە تعریف مشخصی از هویت خود نداشتە باشد و یا با کلنجارهای نقش و جنسیت خود در تعارض باشد، راه دیگری جز خودکشی برایش باقی نمی ماند. خلاصە می توان ریشهی اکثر این مشکلات را به سیاستهای اجتماعی و اقتصادی قشر حاکم مربوط دانست.
میتوان اولین خودکشیها را به زمان ایجاد دولت ربط داد. زمانی که امکانات محصول مازاد رو به ازدیاد نهاد، این وضعیت منجر به ظلم، زور و فشار و استثمار نظاممند از سوی نیروهای هیرارشیک بر روی جامعه گردید. بعد از آن جامعه بافت اخلاقی، سیاسی و اجتماعیاش را از دست داد. برای نمونه زمانی که فردی از چشم امپراطور میافتاد، کنیز یا غلامانی که به دلیل فشار ظلم و زور اقدام به خودکشی میکردند. اما هرگز در جوامع طبیعی که مشارکت و همفکری افراد در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به طور مستقیم و بیواسطه با مدیریت زن-مادر بودهاست مسئلهای بهنام خودکشی شاید هیچوقت به ذهنشان خطور هم نکرده باشد. در آن زمان مدیریت برای ادارهی زندگی بوده است نه قدرت و اقتصاد هم بر مبنای نیازها شکل میگرفت نه انباشت سود و سرمایهی بیشتر.
اقدام به خودکشی در اکثر ادیان و باورهای دنیا به عنوان گناه محسوب میشود و عملی است غیرعقلانی. خودکشی در ایران، پدیدهای رو به رشد دانسته شده است؛ این در حالیست که دین رسمی کشور ایران اسلام است. مشکلات اقتصادی، سیاست های بە عمد ویرانگر دولت و دولتمداران، بیماریهای روانی، جبر فرهنگی، مسایل سیاسی، و فشارهای اجتماعی، برخی از سببهای اصلی خودکشی در کشور ایران بهشمار میآیند.
نمونهی دیگر خودکشی، خودکشی گروهی میباشد که اغلب در زیر فشار اجتماعی حاد انجام میشود. خودکشی دستهجمعی میتواند تنها با مشارکت دو نفر رخ دهد، و اغلب به آن خودکشی توافقی گفته میشود که اخیرا نمونهی آن در روژهلات کردستان در مریوان توسط دو خواهر اعلام شد و نیز دو دختر نوجوان اصفهانی و دهها نمونهی دیگر. در زمانی که شرایط بهگونهای است که ادامه زندگی غیرقابل تحمل است، برخی از مردم از خودکشی بهعنوان وسیلهای برای فرار یا نجات از مشکلات استفاده میکنند.
خبر خودکشی زنان و جوانان و حتی در مواردی هم افراد سالخورده در شهرها و روستاهای روژهلات کوردستان و ایران روزانه در رسانهها منتشرمیشود. این وقعیات رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی حاکم بر جامعه دارد. امروزه بهدلیل فقر، بیکاری، تورم اقتصادی، اعتیاد و افسردگی ناشی از سیاستهای اجتماعی و اقتصادی رژیم ایران علیه خلق کورد و نیز ذهنیت مردسالار حاکم بر جامعه، بحران های اجتماعی بیشتر از هر زمانی گشته است. بیشترین آمار خودکشی متعلق به زنان میباشد سپس افراد جوان و کسانی که مسئول تامین مایحتاج خانواده میباشند. در اندک مواردی هم خبر خودکشی افراد سالخورده به گوش میخورد. برای نمونه خودکشی متاثر کنندهی پیرمردی هفتادساله به دلیل مشکلات اقتصادی دل هر انسان صاحب وجدانی را بە درد می آورد.
هنگامی که فرد دچار استیصال در تصمیمگیری میشود و هیچ گزینهی دیگری برایش باقی نمیماند دست به خودکشی میزند. خودکشی در چنین مواقعی اعتراض است. اعتراض در مقابل به نابودی کشاندن جامعه، اعتراض بە دلیل خواستار جامعه و زندگی سالم. اما زمانی میتوان از آن به عنوان عملیاتی اعتراضی نام برد که سیاستهای رژیم حاکم-ایران- را با هدف از بین بردن ملت متوقف سازد. مثال بارز در این زمینە خودسوزی جوان دست فروش تونسی است کە با اقدام تاریخی خود جرقەی انقلاب خلق ها یا همان بهار عربی را زد. اما در حال حاضر انتحار و خودکشی مردم نهتنها جوابگو نیست بلکه همان استراتژی رژیم-ایران- برای نابود کردن جامعە و مبرا کردن خویش(دولت) میباشد.
برخی از نهادهای دولتی مانند بهزیستی، اورژانس اجتماعی و مراکز بهبود بیماران روانی برای پیشگیری از خودکشی دسترسی به روشهای خاص و آلات خودکشی را کاهش میدهند. مانند سلاح گرم، سموم و… اما این راهکار، چارەیابی صحیحی نمیباشد و مشکلات اجتماعی را به وضعیتی حادتر می رساند و در درون خود خفه میکند.
رسانهها از جمله اینترنت نقش مهمی را در مورد خودکشی ایفا کردهاند. نحوه به تصویر کشیدن خودکشی ممکن است اثر منفی داشته باشد زیرا پوشش این اقدام در حجم زیاد، بهطور برجسته و مکرر به ستودن یا رمانتیک کردن خودکشی میانجامد و بیشترین تأثیر را دارد. هنگامی که شرح مفصلی از چگونگی خودکشی با استفاده از یک وسیله خاص به تصویر کشیده میشود، ممکن است این روش خودکشی در کل جمعیت افزایش یابد. با این وجود روز به روز در دنیای مجازی زمینهی گستردهتری در مورد موضوع خودکشی فراهم میشود و این در حالیست که بسیاری از پیجهایی که استفادهی ضروری و مفید دارند فیلتر میشوند.
به نظر میرسد که رسانههای خبری تأثیر مهمی دارند اما در صورتی که رسانهها از دستورالعمل گزارشدهی مناسب استفاده کنند، میتوان خطر خودکشی را کاهش داد. متاسفانە سیاست های رسانەای دولت با پخش مکرر اخبار خودکشی و سریال هایی کە سرانجام یا خودکشی را ترجیح می کنند یا تماشاگر را بە سوی خودکشی سوق می دهند، بە نوبەی خود تاثیر بسزایی در افزایش آمار مربوط بە خودکشی دارند.
برای خروج از این بحران نیاز به جامعهای دموکراتیک داریم که افراد در آن بتوانند با همفکری و خودمدیریتی نیازهای زندگی خود را برطرف کنند. یکی از اساسیترین نیازهای هر موجود زندهای ابتدا خوراک میباشد. مسئلهای که امروزه در جوامعی مانند روژهلات کوردستان و ایران تا سرحد خودکشی و انتحار رسیدهاست، همان تامین درآمد مورد نیاز برای ادامهی حیات میباشد. روژهلات کوردستان و بخشهایی از خاک ایران دارای طبیعت و دشتهای حاصلخیز بسیاری است که برای کشاورزی و دامپروری مناسب میباشند. جمعیت جوان و طبیعت حاصلخیز ثروتی است برای داشتن زندگی ای شرافتمندانه. مردم با تشکیل کمونها و جوامعی دموکراتیک و خودمدیریتی میتوانند توسط نیروهای جوان خود و کار برروی زمین های حاصلخیز بخش بزرگی از نیازهای خود و حتی جوامع دیگر را تامین نمایند و امکان زندگی شرافتمندانه و آزادی را فراهم کنند. به این صورت از ترویج فقر، غارت منابع طبیعی، گسترش هر چه بیشتر اعتیاد، اشاعه مزدوریگری و نهادینه کردن سازمانهای ضد ارزش و ضد اجتماعی همچون بسیج و زیرشاخەهای آن، توسط مردم جلوگیری بهعمل میآید.