ریوار آبدانان:
گذار از مدل سیاسی فرسوده‌ی خاورمیانه یعنی دولت‌ـ ملت مرکزگرا، بدون پذیرش «جایگاه رسیمت‌یافته‌ی سیاسی کوردها» امکان‌پذیر نیست. دولت‌های مستبد خاورمیانه باید متحول شوند؛ این خواست کوردها و همه‌ی خلق‌های منطقه است و تنها با دموکراسی می‌تواند تحقق یابد. اما جز روژآوا و فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه، در کجای خاورمیانه‌ی جنگ‌زده می‌توان نشانی از دموکراسی یافت؟!
عدم اعتراف به اراده‌ی سیاسی کوردها که نیروی محرکه‌ی این دموکراسی نوپا هستند، دامنه‌ی جنگ و بحران را مدام افزایش خواهد داد. دولت‌های منطقه به‌دلیل دشمنی با دموکراسی، سیر نزولی وحشتناکی پیدا کرده‌اند؛ به‌طوری که نه امتیازدهی به نظام جهانی آن‌ها را نجات می‌دهد و نه سرشاخ‌شدن با آن. ابرقدرت‌های جهانی نیز می‌دانند که بدون یک مدل بومی سازگار با واقعیات منطقه، هرچقدرهم که هزینه صرف کنند نمی‌توانند شکل تازه‌ای به خاورمیانه بدهند. عدم استقرار دموکراسی در خاورمیانه، همیشه خطری بالقوه برای کل جهان است. کمااینکه جنگ مذهبی از خاورمیانه نشت کرده و اینک به‌شکل تروریسم دین‌گرا همه‌ی مرزها را درنوردیده است.
تشکیل جلسات رنگارنگی از نوع ژنو و آستانه بدون حضور نمایندگان واقعی کوردها(یعنی نماینده‌های خودمدیریتی دموکراتیک روژآوا، حزب اتحاد دموکراتیک و مجلس سوریه‌ی دموکراتیک)، هیچ فایده‌ای برای برگزارکنندگان این جلسات نخواهد داشت. آستانه‌ای که کوردها در آن حضور نداشتند، سرنوشتی بهتر از ژنو پیدا نخواهد کرد. روسیه پس از چشیدن طعم پیروزی در حلب، نسخه‌ی آسیایی نشست ژنو را در آستانه‌ی قزاقستان در مقابل اروپاـ آمریکا به نمایش گذاشت. نمایش قدرتی لذت‌بخش برای روسیه که ترکیه نقش عروسک خیمه‌شب‌بازی آن را ایفا کرد. با وجود این نشست‌ها، تداوم اشغال‌گری ترکیه در خاک سوریه و عراق، نمی‌تواند نگرانی‌های عمیق ایران، عراق و سوریه را از میان بردارد. ترکیه عملا استارت تجزیه‌ی خاورمیانه را زده و توسعه‌طلبی اردوغان به جنگ‌های بیشتری در منطقه منجر خواهد شد.
بدون مشارکت سیاسی خلق‌های سوریه، راه‌کارهای دیپلماتیک فرمالیته خواهند بود. قضیه‌ی «تسلیم‌نمودن حلب توسط ترکیه» اگرچه بر توازنات سیاسی و نظامی بسیار تأثیرگذار بود، اما برای شکل‌دهی یک‌طرفه‌ی ژئوپولتیک سوریه از جانب روسیه کفایت نمی‌کند. تا جایگاه سیاسی رسمی و مشروع کوردها در سوریه تعریف نشود، مسائل کنونی حل نخواهند شد. فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه مدلی چاره‌یاب است که با اشاعه در کل سوریه می‌تواند آن کشور را به یک جمهوری فدرال دموکراتیک مبدل سازد و از جنگ و بحران کنونی نجات دهد.
اگرچه اردوغان می‌کوشد با مانوری دیپلماتیک ترکیه را قوی نشان دهد، ولی واقعیت این است که ترکیه در سوریه به زانو درآمده. اینک ترکیه نه یک بازیگر سیاسی بلکه صرفا یک ابزار و بازیچه‌ی سیاسی است که سایر کشورهای منطقه و جهان آن را به دلخواه خود مورد استفاده قرار می‌دهند. نمایش‌هایی نظیر نشست آستانه، نه ترکیه‌ی گرفتار در باتلاق را نجات می‌دهد و نه اپوزیسیون ازپشت‌خنجرخورده‌ی سوری را. همچنین نمی‌تواند سوریه را به دوران قبل از انقلاب روژآوا بازگرداند. زیرا تاریخ مصرف دولت‌های مرکزیت‌گرا در خاورمیانه پایان یافته. آنچه در موصل و رقه درحال جان‌کندن است، نه صرفا داعش بلکه خود دولت‌ـ ملت(یعنی فاشیسم) است.
پیشبرد مدل دموکراسی در چارچوب یک‌پارچگی خاک سوریه، تنها گزینه‌ی خردمندانه برای این کشور است. مهمترین دشمن این مدل، رژیم ترکیه است. به‌همین‌دلیل، رمز پیروزی کوردها و خلق‌های دموکراسی‌خواه خاورمیانه، شکست‌دادن فاشیسم در ترکیه است. کوردها با شکست‌دادن رژیم فاشیستی ترکیه، مسیر دموکراسی و آزادی را در کل خاورمیانه هموار خواهند ساخت. رژیم اردوغان، ترکیه را به حراج گذاشته تا جلوی رسمی‌شدن و اشاعه‌ی مدل دموکراتیک کوردها را در منطقه بگیرد، بنابراین همه‌ی نشانه‌ها از جنگ شدیدتر با رژیم ترکیه خبر می‌دهند. از یاد نبریم که اینجا خاورمیانه است: در مقابل استبداد و دیکتاتوری، هنوزهم جنگ و مقاومت حرف اول را میزند!
کوردها در میدان سیاست و دفاع ذاتی، تمام زدوبندهای پلیدی که علیه آنها جریان دارد را برهم خواهند زد. اتکا به نیروی خویش، برای شکل‌گیری خاورمیانه‌ای دموکراتیک و کوردستانی آزاد و کنفدرال، کفایت می‌کند.