شایان سنه ـ

    شکنجه از آن دسته اعمالی‌ست که دولت‌ها به‌صورت سامانمند برای دستیابی به اهداف خود همواره مورد استفاده قرار داده‌اند. هدف از شکنجە را می‌توان سست‌نمودن اراده و تسلیم‌نمودن زندانی با استفاده از ایجاد نوعی طوفان شدید ذهنی دانست. پس از شکنجە برخی زندانیان بە اندازه‌ای از نظر روانی بە قهقرا رفتە و وحشت‌زده می‌شوند کە دیگر قادر نمی‌باشند به مانند قبل، منطقی فکر کرده و به شیوه‌ای عقلانی از خود دفاع نمایند. تحت تأثیر چنین شوکی، برخی زندانیان آنچە را کە بازجو درپی دستیابی به آن است از جمله اطلاعات شخصی خود و دیگران را در اختیارش قرار می‌دهند. بسته به نوع و شدت شکنجه و نیز میزان اعتقاد و اراده‌ی شخص شکنجه‌شونده، ممکن است رویگردانی زندانی از اعتقادات خویش را نیز به دنبال داشته باشد.

     در جریان شکنجە، فاصلە‌ی زمانی فوق‌العادە کوتاهی وجود دارد کە در آن فردِ زندانی دچار نوعی حالت تعلیق بین مرگ و زندگی می‌شود و شخصیت شکل‌گرفتە و یا فرهیختەاش، همراە با ویژگی‌های آن، فرو می‌ریزد. این حالت بین مرگ و زندگی یک نوع حالت شوک یا فلج روانی است کە از تجربە‌ی یک زخم روحی شدید نشأت می‌گیرد؛ تجربەای کە گویی هم دنیای موجود (رئال) و هم جایگاە خود فرد شکنجە شدە در آن دنیا را در ذهنش متلاشی می‌نماید. بازجو، یا همان شکنجەگر در آن لحظە، این حالت روانی ایجاد شده در ذهن زندانی را در هنگام پدیدار شدن بە خوبی می‌شناسد و می‌داند کە منبع اطلاعاتی در اختیارش، احتمال تسلیم شدن در برابر خواسته‌ها در وی بسیار بیشتر شدە است. این لحظه دقیقاً همان لحظەای‌ست کە بازجو بی‌صبرانە درپی آن‌ است.

  دولت‌ها حتی به این نیز بسنده نکرده و سعی دارند که از این روش در سطح کلان یعنی در درون جامعه نیز برای به‌کنترل درآوردن آن بهره‌مند شوند. با توجە بە توضیح کوتاه در خصوص اعمال شکنجه و هدف از آن، رژیم ایران نیز از طریق متخصصین و کارشناسان سیاسی‌ـ نظامی (عمدتاً وابسته به وزارت اطلاعات و سپاه) سعی می‌کنند در مقیاس‌های کلان، بە همان چیزی دست یابند کە شکنجەگران با استفاده از شگردهای خود در سلول‌های بازجویی، درصدد آن هستند. درست همان‌گونە کە شکنجه‌های جسمی و روحی از شکنجه‌ی فیزیکی گرفته تا اعمالی مانند تولید صداهای گوش‌خراش و کر‌کننده برای تخریب روانی و به تسلیم واداشتن در زندان مورد استفاده قرار می‌گیرند، در درون جامعه نیز رژیم ایران هم با شوک‌های روانی از قبیلِ اعدام زندانیان سیاسی، یورش سیستماتیک سیاسی و فرهنگی، تأسیس لابراتور‌های تولید و مکانیزم پخش و توزیع مواد مخدر در سطح کلان، گسترش فقر و فحشا و بیکاری، امنیتی کردن فضای جامعه، تبعیض علیە زنان، حمایت پنهانی از گروهای سلفی و رادیکال اسلامی در مناطقی مانند شرق کوردستان، ترور و سر به نیست‌نمودن شخصیت‌های سیاسی‌ـ ‌مذهبی و غیرە، درصدد به تسلیمیت واداشتن جامعه‌ای‌ست که در حال مقاومت کردن می‌باشد. متأسفانه شدت اِعمال این‌گونه سیاست‌های رژیم ایران بر جامعه‌ی شرق کوردستان بسیار بیشتر از دیگر مناطق ایران است. جامعەی شرق کوردستان به واسطه‌ی نهادینه‌بودن فرهنگ اصیل کوردی، به‌صورت کاملاً طبیعی از ارزش‌های هویتی و انسانی خویش سرسختانە محافظت نموده و بر آن‌ها اصرار می‌نماید. رژیم نیز با وارد نمودن شوک‌های روانی مختلف به خلق کورد، سعی دارد این خلق را از ارزش‌ها، فرهنگ و روان خود دور نماید. بدون شک حاکمیت ایران، اینگونه اعمال را به‌خاطر درک پتانسیل آزادی‌خواهی و هویت‌خواهی این منطقه از جغرافیای ایران انجام می‌دهد و سعی دارد تا با استفاده از ابزار رعب و وحشت (ترور) به هدف خود یعنی به تسلیمیت واداشتن جامعه‌ی کوردستان دست یازد.

      بدون شک اگر از منظر نوع سیاست‌ورزی کشورهای منطقه به مسئله‌ی کورد و نیز ستاتوی سیاسی کنونی جنبش آزادی‌خواهی خلق کورد، به موضوع نگاهی بیافکنیم، متوجه خواهیم شد که تقریباً سیاست هر چهار کشوری که هر کدام بخشی از خاک کوردستان را در اشغال خود دارند، بر همین مبنا استوار است و هر کدام از این کشورها سعی دارند که از همین طریق خلق کورد را به تسلیمیت وادارند. در این زمینه می‌توان به موج دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و اعدام‌ها و ترورهایی اشاره‌کرد که در برابر فریاد آزادی‌خواهی خلق کورد در هر چهار بخش کوردستان اشاره کرد که به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن از طرف حکومت‌های اشغالگر کوردستان بر ضد خلق کورد اجرا شده و تداوم دارد. سیاست ارعاب و تسلیم‌سازی رژیم ایران در شرق کوردستان، یورشی تمام عیار و برنامەریزی شدە می‌باشد کە از بدو بە قدرت رسیدن نظام جمهوری اسلامی، جامعەی کورد را مورد آماج حملات خویش قرار دادە است. ولی با این حال این سیاست حاکمیت ایران بر ضد خلق کورد، در چهار سال گذشتە یعنی پس از قیام و انقلاب روژاوای کوردستان که خلق کورد را وارد مرحله‌ی جدیدی از مبارزات آزادی‌خواهانه نمود و دستاوردهایش و تأثیرات شگرفی بر جامعەی شرق کوردستان گذاشت، رشد صعودی بە خود گرفتە است. انقلاب روژآوای کوردستان که هر روز بیشتر بە امید همەی خلق‌های ستم‌دیدەی خاورمیانە تبدیل می‌گردد تأثیرات مستقیمی بر خلق کورد در شرق کوردستان نهاده است که تقویت روحیه‌ی آزادی‌خواهی، حمایت مادی و معنوی از روژاوا و پیوستن جوانان کورد بە صفوف مبارزات جنبش آپویی در هر چهار بخش کوردستان را در پی داشته است. خلق کورد که امروزه پیام راستین آزادی را بیش از هر مقطعی به‌خوبی درک نمودە، برای صیانت از دستاوردهای روژاوای کوردستان، از هیچ تلاشی فروگذار نبوده است. حمایت تمامی خلق کورد از مقاومت کم نظیر یگانهای (YPG،YPJ )  در روژاوا نشانگر آن است کە رژیم جمهوری اسلامی از روان و روح سیاسی مشترک خلق کورد در این بخش از میهن با بخش‌های دیگر در هراس است و این وضعیت را به‌صورت زنگ خطری برای خود قلمداد می‌نماید. به همین خاطر سعی دارد با اعمال این سیاست‌ها مانع از بیداری خلق و روند آزادی‌خواهی آن‌ها شود. در همین راستا رژیم جمهوری اسلامی از طریق نهادهای اطلاعاتی و امنیتی خود، همزمان با اصرار بر سیاست‌های امحای فیزیکی پیشین، درصدد گستردەکردن سیاست‌های ارعاب و تسلیم‌سازی و نفوذ در تمامی منفذهای جامعه‌ی شرق کوردستان از جملە نهاد خانوادە و مراکز فرهنگی و ادبی و غیرە می‌باشد و از طریق شوک‌های سیاسی و اجتماعی با تزریق ضدارزش‌های خویش به بطن جامعەی کوردستان، سعی دارد خلق کورد را از قوەی فهم و ادراک سیاسی و اجتماعی، یا همان روان و روح سیاسی مشترک فلج نماید.

    در نمونه‌ی عملی این سیاست، می‌توان بە یورش سیاسی و فرهنگی سامان‌مند رژیم از تأسیس لابراتوارها و سیستم پنهانی پخش مواد مخدر در جامعه تا ذهنیت تجاوزکارانه‌ی رژیم (حادثه‌ی اقدام تجاوز بە دختر کورد «فریناز خسروی» در شهر مهاباد و اعدام زندانیان سیاسی کورد، سیروان نژاوی و بهروز آلخانی) اشاره نمود.

پاسخ بە پرسش اساسی:

      حال این پرسش مطرح می شود که آیا  سیاستِ به تسلیمیت واداشتن و شوک‌های سیاسی‌ ـ اجتماعی حاکمیت ایران در شرق کوردستان می‌تواند بە اهداف خویش برسد؟ برای یافتن پاسخ، اگر بە تاریخ پر فراز و نشیب مبارزات خلق کورد در شرق کوردستان و نیز روند تغییر و تحولات از نظرگاه «جامعەشناسی آزادی» نظر بیافکنیم شاید یافتن پاسخ راحت‌تر باشد. خلق کورد در سال‌های واپسین دهەی پنجاە تا اواخر دهه‌ی شصت، تجربەی یک شکست سیاسی را در برابر رژیم ایران داشت و اگر بە این شکست سیاسی، از منظر یک تجربەی زخم روحی و ذهنیتی شدید نگریسته شود قابل درک است کە رژیم در مقطع حساس و تاریخی کنونی کە خلق کورد بیداری سیاسی و دستاوردهای عظیمی را تجربه می‌کند از همان منظر نگاه می‌کند و بر آن‌ست تا بار دیگر این خلق را با استفاده از همان سیاست‌ها به تسلیمیت کشانده و آن‌ها را سرکوب نماید. همانگونە کە در جریان شکنجە، فرد زندانی دچار نوعی حالت تعلیق بین مرگ و زندگی مبتلا می‌شود و شخصیت و اراده‌ی آن در هم شکسته می‌شود، رژیم ایران بر آن‌ است تا دستاوردها و همان روان و روح سیاسی مشترک آزادی‌خواهی را کە به پیشاهنگی حزب حیات‌ آزاد کوردستان «پژاک» که در حال گسترش می‌باشد را بی‌تأثیر و آن را امحا نماید و با این عمل خلق کورد در شرق کوردستان را بار دیگر با تجربەی ناشی از شکست سیاسی دەهەی پنجاە روبرو نماید.

     از آنجا کە ذهنیت یک زندانی سیاسی، نشانگر سطح کلان ذهنیت جامعەی خود می‌باشد، وضعیت زندان و سیاست‌هایی که بر آن اعمال می‌شود، ارتباط تنگاتنگی با  تمامی جامعه دارد. بر همین مبنا، رژیم سیاست‌های خویش را بدین شیوه هم بر زندانیان سیاسی و هم بر تمامی جامعه اعمال می‌نماید و با استفاده از این روش درصدد است تا فضای ذهنی جامعەی شرق کوردستان را به مانند آزمایشگاە تحت کنترل خود در آورده و با همان روش‌هایی که در سلول‌های بازجویی بر فرد زندانی اعمال می‌کند، جامعه را به تسلیمیت وادارد. واضح است که با اجرای این سیاست‌ها درصدد است تا فرهنگ مبارزه، شخصیت مبارز و مقاومت‌گر خلق کورد را در هم بشکند. اما واضح است که خلق کورد با وجود تهدیدات و سیاست‌های موجود، همواره مبارزات خود را ادامه داده و هیچ‌گاه از حرکت آزادی‌خواهی خویش باز نمانده‌اند. خلق کورد حتی قبل از بە روی کار آمدن جمهوری اسلامی، هیچگاە از مطالبات ملی و سیاسی خویش دست نکشیدە و در هر برهەای از زمان در برابر حاکمیت‌های موجود، خط مبارزە و مقاومت را بە عنوان تنها راهکار دست‌یابی به زندگی آزاد، انتخاب نمودە است. زندانیان سیاسی کورد کە سال‌های متمادی‌ست در زندان‌های رژیم با احکام غیرانسانی همچون شکنجه و اعدام مواجە گشتەاند، با برگزیدن خط مقاومت و اصرار بر خواسته‌هایشان، این اجازە و امکان را بە رژیم ایران ندادەاند کە در سیاست‌های خود موفق عمل نمایند. بدون شک این مقاومت ریشه در فرهنگ آزادی‌خواهی و ظلم ستیزی این خلق دارد؛ به همین دلیل نیز هیچ‌گاه نمی‌توان این تفکر را در ذهن پروراند که جامعه روزی به سیاست فریبکارانه‌ی رژیم ایران تن در دهد و جامعەی شرق کوردستان بە سیاست شوک جمهوری اسلامی دچار شود. می‌توان برای اثبات این موضوع به مقاومت شهیدان فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی، حسین خضری، احسان فتاحیان، سیروان نژاوی و بهروز آلخانی و دەها مبارز دیگرِ راە آزادی اشارە نمود کە با مقاومت خویش، راە را بر سیاست شوک و به تسلیمیت واداشتن خلق کورد در شرق کوردستان بسته و با فدانمودن جان خویش در راە آزادی خلق کوردستان، بار دیگر بە رژیم اثبات نمودەاند کە خلق کورد و فرزندانش از پرداختن هرگونە هزینە برای رسیدن بە آزادی هراسی ندارند و با جاودان شدنشان در تاریخ مبارزات خلق خود، نمایندگی اندیشه‌ی، آرمان، قوەی فهم و ادراک آن از آزادی را بر عهدە دارند.

سخن آخر…

    جای هیچ شبهه‌ای نیست همان‌گونە که خلق کورد در شرق کوردستان، در حمایت از انقلاب روژاوا و حماسه‌ی کوبانی، انزجار و فریاد خویش را از دولت‌های حاکم بر کوردستان بە گوش جهانیان رسانید، آتش انزجار و خشم این ملت در آیندەای نەچندان دور دامن رژیم ایران را فرا خواهد گرفت. همه‌ی شواهد بیانگر این حقیقت و دیالکتیک تاریخی می‌باشند کە رهبر ملت کورد بدان اشارە می‌نماید: «بسیار پیش می‌آید کە تاریخ، نتایجی فراتر از انتظارات ما – بە منزلەی تجمع ادراک‌های متفاوت – بە بار میآورد. این را نە بەعنوان یک تقدیر و یا رابطەی دیالکتیکی ناگزیر بیان نمی‌دارم. برعکس، نتیجەای کە از آن استنباط می‌کنم این‌ست کە باید هرچە بیشتر بر روی اتوپیاهای آزادی تأمل نماییم». با توجە بە تعریف و تحلیل رهبری باید گفت: همان طوفان ذهنی‌ای کە رژیم ایران و نهادهای سیاسی و نظامی‌اش می‌خواهند با استفاده از شوک‌درمانیِ سیاسی و اجتماعی در شرق کوردستان، خلق را به تسلیمیت وادارند و در این مقطع حساس خلق کورد را دچار نوعی حالت تعلیق بین مرگ و زندگی نمایند، خلق کورد با همان روح سیاسی مشترک کە جنبش آپویی آن را رهبری می‌کند، بر روی اتوپیاهای آزادی تأمل می‌نمایند؛ در راە آن مبارزە و آیندە‌ی سیاسی و اجتماعی نوینی را فراتر از ادراک و قوەی فهم اشغا‌گران کوردستان مدنظر دارند و هرگز اجازەی سیاست‌های امحا و انکار کە خواستگاە آن همان عقلانیت  دولت – ملت‌ است را بە رژیم ایران نمی‌دهند.

   و درست به همین دلیل است که تاریخ مبارزات جنبش آپویی در شرق کوردستان کە هم اکنون حزب حیات آزاد کوردستان و جامعەی دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) پیشاهنگی آن را بر عهدە دارند، بە کرات در برابر سیاست‌های رژیم در شرق کوردستان اثبات نمودەاند کە در برابر هرگونە سیاست انکار و امحای خلق کورد در شرق کوردستان، در چهارچوب حق دفاع مشروع به سیاست‌های جمهوری اسلامی جواب خواهند داد. آگاهی سیاسیِ رو بە رشد جامعەی کوردستان بعد از تأسیس حزب حیات آزاد کوردستان که در مقاومت بی‌بدیل زندانیان سیاسی کورد در زندان‌های رژیم، اعتراضات خلق‌مان در حمایت از حماسه‌ی کوبانی و سرهلدان مهاباد و نیز مقاومت و جانباختن شهیدان «سیروان نژاوی و بهرز آلخانی» نمود یافت، همگی حاکی از اصرار خلق کورد و فرزندانش برای رسیدن بە آزادی راستین می‌باشد و نیز بیانگر این حقیقت می‌باشد که سیاست‌های جمهوری اسلامی در به تسلیمیت کشاندن این خلق هیچ‌گاه موفق نخواهد شد.