مدتی است که در میان دست‌اندکاران جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی، بحث از مسائل مربوط به آموزش به زبان مادری برای تمامی ملت‌های ایران مطرح گشته است. حق آموزش به زبان مادری و تغییر در نظام آموزشی، در کنار بسیاری از حقوق پایمال‌شده‌ی دیگر، یکی از موضوعاتی است که ملت‌های ایران برای کسب آن سال‌های متمادی‌است که مبارزه می‌کنند. اما به علت ذهنیت ملی‌گرایی و مرکزیت‌محوری و همچنین به بهانه‌ی احتمال روبه‌رو شدن با دشواری‌هایی در مسیر اجرایی نمودن این حق اساسی، نظام حاکم بر پایمال‌نمودن این حق و حقوق اصرار ورزیده و با نگرشی امنیتی به این موضوع می‌نگرند. از سویی فرهنگستان زبان و ادب فارسی واکنش تندی در قبال این بحث و گفتگوها نشان می‌دهد و حتی اینچنین بحثی را مانند توطئه‌ی دشمنان ایران اسلامی به شمار می‌آورد؛ و از سوی دیگر نیز دست‌اندرکاران سپاه پاسداران که خویش را مدافع زبان فارسی می‌خوانند، این بحث و گفتگوها را برنمی‌تابند و در این مورد تهدید به عمل می‌آورند. دولت روحانی و دست‌اندرکاران دولتی‌ای که بحث از تغییر و گشایش می‌نمایند، حال بگذریم از اینکه بحث‌هاشان تنها در سطح شعار باقی مانده و اعمالشان تا کنون نشانی از تغییر جدی در رویکردشان به این مسائل ندارد، حتی نتوانسته‌اند هیچ‌گونه تغییراتی در ذهنیت نهادهای حکومتی پدید آورند. آشکار است که تاکنون قسمتی عمده از نهادها و دست‌اندرکاران حکومت، نه تنها خواستار فهمیدن مسائل داخلی ایرانیان را ندارند بلکه به تهدیداتی که متوجه این سرزمین می‌شوند نیز واقف نیستند. آموزش به زبان مادری و تغییرات در نظام آموزش را توطئه عنوان داشتن و تهدیدات سپاه پاسداران در این زمینه، نمود این واقعیت است که تاکنون ذهنیت چیره بر حاکمیت ایران، ذهنیت ملی‌گرایی ابتدایی و ارتش‌سالاری‌ای است که تفاله‌ی نظام‌های واپس‌گرای سده‌های گذشته می‌باشد. همچنین این امر، نشان از آن دارد که ذهنیت ارتش‌سالاری حاکم، حرف آخر را در نظام می‌زند و حق و حقوق و آزادی‌ها، عدالت‌گستری راستین و احترام به دموکراسی هیچ ارزشی برای آنان ندارد. تمامی این اعمال خویش را تحت عنوان دفاع از حاکمیت نظام، مشروع پنداشته شده و عملی می‌گردانند. نكته‌ی قابل توجه اینکه دست‌اندرکاران دولت در اینچنین نظامی، هرگز توانایی عملی‌کردن هیچ‌کدام از شعارهایشان را ندارند.

بی‌گمان، حق آموزش به زبان مادری، به‌رغم اینکه حقی بنیادین برای تمامی ملت‌های ایران است، اما یگانه حق پایمال‌گشته‌ی ملت‌های ایران نیست و مسائل بسیار دیگری ازجمله مرگزیت‌گرایی، فقدان آزادی بیان و فعالیت دموکراتیک، بی‌احترامی به اراده‌ی سیاسی خلق‌های ایران و… وجود دارند که تاکنون حتی از آنان بحث به میان نیامده است.

به‌مثابه‌ی حزب حیات آزاد کوردستان (پژاک)، ضمن محکوم‌نمودن ایستار و نگرش فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تهدیدات سپاه پاسداران، اعلان می‌داریم که تهدید اساسی و توطئه‌ی واقعی پیش روی ایران، مخالفت با تغییر و تحول و چاره‌یابی بنیادین مسائل داخلی ایران و به‌ویژه مسائل خلق‌های ایران است. بر این مبنا، اعلان می‌داریم که تا عملی‌شدن تمامی حق و حقوق خلق کورد و دیگر خلق‌های ایران، سطح مبارزات آزادی‌خواهانه‌ی خویش را گسترده‌تر و منسجم‌تر خواهیم نمود.

از سوی دیگر تهدیدات و مخالفت‌های حکومت ایران، تنها به این موضوع محدود نشده و تلاش‌های نظام برای تخریب و پاکسازی محیط زیست کوردستان، روز به روز گسترده‌تر می‌شود. خشک شدن دریاچه‌ی اورمیه، سوزاندن جنگل‌های مریوان و قطع‌کردن و سوزاندن جنگل‌های کرماشان و ایلام و همچنین خطر خشک شدن دریاچه‌ی زریبار و ده‌ها عمل ضد محیط زیستی دیگر، نشانگر این واقعیت هستند که تخریب محیط زیست کوردستان، سیاستی طرح‌ریزی‌شده از سوی حکومت است. حتی نظام به این امر راضی نشده و در این اواخر کسانی که خواستار حفظ محیط زیست کوردستان هستند را بازداشت نموده و روز به روز اعمال فشار بر این گروه‌ها بیش از پیش می‌شود. بی‌شک، رویکردی اینچنین، به هیچ‌وجه پذیرفتنی نیست و لازم است که در اسراع وقت فعالین محیط زیست آزاد شده و تمامی اعمال ضد محیط زیست نظام حاکم در کوردستان متوقف شوند.

بر این اساس، به‌مثابه‌ی پژاک با دقت تمام این موضوع را پیگیری نموده و از تمامی خلق‌مان در شرق کوردستان دعوت به عمل می‌آوریم که در مقابل این سیاست‌ها و تلاش‌های نظام، ایستاری راسخ نشان داده و به‌ویژه از خلق آذری دعوت به عمل می‌آوریم که دوشادوش خلق کورد جهت حفظ محیط زیست دریاچه‌ی اورمیه، مبارزه نمایند.

 

با سلام و احترامات انقلابی
کوردیناسیون حزب حیات آزاد کوردستان — PJAK
02.02.2014