سیروان آریو لیلاخ —

در عصری که به سر می‌بریم دیگر شاهد ضعیف شدن و رنگ‌باختن مفاهیمی از قبیل جهانی‌سازی یک‌طرفه، درهم‌آمیختگی، ادغام فرهنگی، دنیای تک‌زبانی و فرهنگ غالب هستیم. با افزایش سطح آگاهی و سازماندهی جوامع، شاهد به رسمیت شناختن هویت جامعه و کم‌رنگ شدن هویت برجسته‌شده‌ی دولت‌ها در دهه‌های گذشته هستیم. نظریه‌هایی که طبق آن، یک فرهنگ بازیگر فعال بوده و دیگران همیشه در تلاش دست یافتن به مقام او می‌باشند، رو به زوال می‌نهند. دیگر مانند سده‌ی گذشته، افراد جامعه به جای تلاش برای سرعت‌بخشی به همسان گشتن با فرهنگ غالب و منفعل ساختن فرهنگ خویش، به امر شتاب‌دهی به پیشرفت‌های زندگی اخلاقی و سیاسی در جامعه‌شان روی آورده‌اند. نمود این واقعیت را می‌توان در میان‌ خلق‌های ایران به‌ویژه خلق کورد به وضوح مشاهده نمود. امروز کوردها، نقش معناداری را در شکل‌گیری ادراک، افکار و احساس و در کل دنیای معنایی و مادی جامعه‌شان بازی می‌کنند. به همین دلیل با تمام توان خویش در مقابل ذهنیتی که به ذوب‌نمودن تنوعات روی آورده و به قول خودشان درصدد کاهش پیچیدگی‌ها و از بین رفتن توطئه‌های می‌باشد، از طریق سازماندهی خویش در تمامی عرصه‌ها به مبارزه برمی‌خیزد. خلق کورد و دیگر خلق‌های ایران به چنان نیروی دموکراتیک و همدلی‌ای دست یافته‌اند که از طریق تأمین دانش، انتخاب شایسته و ارادی، صلاحیت و امنیت خویش را تعیین نموده و به کسی اجازه نمی‌دهند که توانایی از میان برداشتن موجودیت و هویت‌شان را داشته باشد. نیروی دموکراتیک ناشی از معیارها و اخلاق‌ نهادینه‌شده‌ی اجتماعی در جوامع که به‌وسیله‌ی تمامی هویت‌های یک جامعه وضع شده و خود نیز آن را به اجرا درمی‌آورند، امری است انکارناپذیر که هر کسی بایستی به نیروی آن اقرار نماید. این نیروی دموکراتیک اجتماعی به دور از اجبار و اعمال فشار(یعنی خصوصیات نیروهای دولتی و قدرت) بوده و اشتراک در میان منافع و مسئولیت‌های افراد و جوامع، بنیان آن را تشکیل می‌دهد و حق هر هویتی را برای مشارکت در ملت و جامعه‌ای دموکراتیک محترم می‌شمارد.

هویت، مجموعه‌ای از علایم و آثار مادی، معنوی، زیستی و فرهنگی است که موجب شناسایی فرد از فرد و گروهی از گروه یا فرهنگی از فرهنگ دیگر می‌شود. نگرشی که هویت ملی را به معنای عبور از هویت‌های ملی، مذهبی، اتنیکی و حتی قبیله‌ای می‌داند، نگرشی فرسوده و محکوم به شکست است. در هویت ملت دموکراتیک، افراد می‌توانند بر اساس تعلقات اجتماعی، اتنیکی، فرهنگی، دینی و مذهبی خویش زندگی کنند. هویت ملت دموکراتیک با هویت‌های، اجتماعی، اتنیکی، ملی، مذهبی، دینی، فردی و قبیله‌ای ناسازگار نبوده و همدیگر را تغذیه و تقویت می‌کنند. اگر هویتی کلی مانند ملت ایرانی نیز وجود داشته باشد، هویتی فرای نگرش مطرح نمودن یک ملت و خلق خاص بوده و این هویت در طول تاریخ با همکاری تمامی‌ تنوعات موجود در ایران پدیدار گشته است. تأکید فراوان بر زبان، ملت، مذهب و دینی خاص، سبب تضعیف هویت ملی و از بین بردن همبستگی اجتماعی می‌شود. علل تضاد فاحش میان خلق‌ها و جوامع ایران با دولت‌ها و حکومت‌های حاکم بر ایران، دور بودن ملت یا خلقی از مشارکت در قدرت نیست و این امر سبب نارضایتی مردم نشده است؛ اینکه قدرت همیشه در پی سرکوب و پاکسازی فرهنگ و هویت تنوعات ملی ایران بوده، آنان را به جریان مخالف تبدیل نموده است.

در راستای گام برداشتن در راستای دموکراتیزه نمودن ایران و گذار از بحران‌های موجود، نظام ایران مجبور است نه تنها در عرصه‌ی سخن، بلکه در عرصه‌ی عمل نیز هویت‌های فرهنگی را بپذیرد. اعمال قدرت و فشار بر فرد و تمام جامعه، تنها سبب افزایش گسست میان حکومت و دولت با جامعه می‌شود. اما در وضعیت کنونی منطقه و اراده‌مندی خلق کورد و دیگر خلق‌های ایران، یک راه، پیش روی حکومت و دولت ایران قرار دارد و آنهم تعاملی دموکراتیک با خلق‌های ایران می‌باشد که این امر نیز لازمه‌ی تغییر در ذهنیتی‌ است که حذف دیگری را شرط اصلی اتحاد ایران می‌داند. برای ایجاد اتحادی دموکراتیک در ایران نیاز به تغییراتی اساسی می‌باشد از قبیل:

  • – بایستی به فضای اتحاد ضمن تفاوت‌مندی احترام گذارد.
  • – مانع از فعالیت تنوعات فرهنگی نشده و هویت‌های مختلف دموکراتیک را مشروع بداند.
  • – نبایستی با مهندسی جامعه و اراده‌ی فرای جامعه و بدون حضور اراده‌ی جامعه یا حضور حداقلی آن، هویتی را تعریف و مشخص نماید.
  • – به جای هویت‌سازی در صدد پذیرفتن هویت‌های متنوع باشد و از نگرش و رویکرد اعمال سلطه بر هویت‌ها دوری گزیند.
  • – در امر روشن‌گردانیدن مسیر جوامع از سوی خودشان برای برآوردن نیازهایش و ایجاد همدلی با جوامع دیگر، مانع ایجاد نکند.
  • – از ترویج فرهنگی غالب و عناصر فرهنگ‌ساز تک‌پایه‌ای دوری کند.
  • – دیدگاه حذفی در قبال فرهنگ‌های متفاوت که فرهنگی را اقلیت و به تبع آن فاقد حق و حقوق می‌داند در میان جوامع ایران اعمال نکند.
  • – از گام برداشتن جامعه در مسیر خلاقیت و مشارکت در تعیین سرنوشت خویش ممانعت به عمل نیاورد.
  • – با ارتباطات دموکراتیک مستقل از قدرت و متکی بر هم‌گرایی و گفت‌وشنود میان جوامع، مخالفت به عمل نیاورد.

 

تنها بدین شکل می‌توان شاهد وفاق ملی، اتحاد ملی و تشکیل ایرانی نیرومند با مشارکت و همکاری تمامی تنوعات فرهنگی، اتنیکی، ملی، دینی و مذهبی باشیم.