فرزاد ژیان ─
در آخرین ملاقات با رهبر آپو ، ایشان پیشنهاد داده بودند که کنفراس اسلام دموکراتیک انجام شود، در این شرایط بحرانی خاورمیانه که آتش جنگهای مذهبی بیش از هر زمان دیگری در حال شعلهورتر شدن است چنين کنفرانسي میتواند برای تمام خلقهای خاورمیانه و خلق کورد که بیش از همهی خلقها از اسلام دولتی شده یا اسلام سیاسی ضررمند شدهاند، مفید باشد.
مدتهاست که به علت اعمال دولتهای به اصلاح اسلامی مانند ایران و ترکیه و عربستان و هم چنین عملکرد گروههای بنیادگرای اسلامی، چهرهی زشتی از اسلام در برابر دیدگان خلقها ترسیم شده است و این کنفرانس نیز می تواند در بازتعریف دوباره از اسلام دموکراتیک مفید باشد.
در این مقاله سعی میکنیم به اسلام دموکراتیک بپردازیم. به راستی اسلام دموکراتیک یا اسلام راستین چیست؟ فرق بین اسلام سیاسی و اسلام دموکراتیک چیست؟
قبل از هر چیز باید به دوران اولیهی اسلام برگردیم، اسلام را میتوان به عنوان راه نجات و جایگزینی برای خلقهای خاورمیانهای که به خاطر جنگهای اقتدار طلبانهی بین امپراطوریهای ساسانی و بیزانس ضرر و زیان بسیاری دیده بودند، دانست.
کشمکش امپراطوریهای ساسانی و بیزانس و همچنین مشکلات اجتماعی و نابرابری و اختلافات طبقاتی شدید و از بین رفتن بافتهای اجتماعی باعث شد که اسلام در مدت کوتاهی در بین خلقهای منطقه گسترش یافته و از آن به عنوان دین نجات دهندهی ستمدیدگان نام برده شود اما بعد از مدتی و علیالخصوص در دوران امویه به هژمونی تبدیل شود و با اقتدار آمیخته و تبديل به ابزاري براي مشروعيت بخشيدن به حاکمیت قدرتگرايان شود.
همان گونه که رهبر آپو در دفاعیات خود بیان میکند هدف حضرت محمد نه ایجاد امپراطوری یا پادشاهی بلکه ایجاد یک جمهوریای دموکراتیک بود،چون اگر میخواست به راحتی میتوانست حکومتی پادشاهی ایجاد کرده و خود نیز پادشاه شود اما این کار را نکرده و از این کار نیز دوری جست و حتی وی به عدالت و ایجاد سیتمی عدالتمحور اهمیت میداد، در این مورد به سیستم تقسیم غنیمت در جنگها میتوان اشاره نمود که حضرت محمد بدون هیچ گونه انحصارطلبی، غنایم را بین همگان به طور یکسان پخش مینمود.
هر بار با شنیدن نام اسلام و مسلمان باعث میشود که ناخودآگاه به یاد مسجد بیفتیم ،اولین کارکردهای مساجد نه تنها برای عبادت بلکه مکانی بود که همه در آن جمع شده و هر کس از هر جنس و از هر قومی و با هر مقدار سنی که داشت میتوانست بدون ترس درباره ی موضوعات متفاوت اظهار نظر نماید، اما امروزه نه تنها مسجد کارکرد اولیهی خود را از دست داده بلکه مکانی برای تلبیغ اسلام دولتی شده است، در مساجد است که به تمامی اعمال غیرانسانی و غیردموکراتیک دولتها مشروعیت داده میشود. فقط با ذکر این مورد یعنی انحراف کارکر مسجد، به خوبی بیانکنندهی میزان انحراف در اسلام دولتی ( اسلام اقتدارگرا) میباشد.
اسلام دولتي به معنی اسلامی است که به قدرت آلوده شده است، به معنی اسلامی است که از همه چیز به عنوان ابزاری برای اقتدارگری و حاکمیت خود استفاده میکند است،اسلام دولتي یعنی اسلامی که با اقتدار یکی شده است را میتوان از همان روزهای بعد از رحلت حضرت محمد دید، پس از رحلت حضرت محمد و جنگ اقتدار بعد از وی بود که باعث شد جنازهی وی چندین روز بر روی زمین باقی بماند. بعد ازحضرت محمد نیز یکی از اصلیترین دلایل بیشتر جنگهای روی داده در تاریخ اسلام، همین اسلام دولتي می باشد.
البته از همان ابتدا نیز با وجود جنگهای بسیاری که به علت ایجاد خلافت و حکومت اسلامی ایجاد شد، افراد بسیاری نیز وجود داشتهاند که خواهان بازگرداندن اسلام به رویهی اصلی خود یعنی وجه اجتماعی و فرهنگی بودند.
اوج ایجاد اسلام دولتي و وجهِ اصلی این اسلام انحراف می توان در دوران صفوی و دوران عثمانی مشاهده نمود، هر دوی این حکومتها با انتخاب یک مذهب برای خود، اوج چهرهی واقعی اسلام دولتي را به همگان نشان داده و هر کدام از آنها به نام حفظ و گسترش مذهب خود چه قتلعامها که انجام ندادند و دراین بین نیز کوردها یکی از اصلیترین قربانیان رقابت بین اسلامی شیعهی صفوی و اسلام سنی عثمانی بودند.
تا قبل از اینکه مذاهب شیعه و سنی به طور کامل با اقتدار و حاکمیت درنیامیزند، اختلاف چنان شدیدی بین گروههای اسلامی وجود نداشت اما انحراف اسلام از مسیر اصلی خود باعث چنان اختلافی شدیدی شده که این اختلاف تا به امروز نیز ادامه دارد.امروز اختلافی که بین مذاهب اسلامی وجود دارد ناشی از همان دوران بوده و سیستم سرمایهداری نیز با عمیق کردن این اختلاف باعث شده که خاورمیانه امروز مرکز جنگ مذاهب شده و هر روزه تعداد زیادی به علت اختلافات مذهبی کشته شوند.
می توان گفت که اسلام سیاسی علاوه بر استفاده از احساسات مذهبی و اعتقادی مردم به هر گونهای که است به ترویج خرافات نیز میپردازد.
در حال حاظر اختلاف بین اسلام به گونهای با اقتدار امیخته شده است که هیچ مذهبی تحمل مذهبی دیگر را ندارد و اختلاف بین مذاهب اسلامی به حداکثر خود رسیده است و تا زمانی که اسلام وجهی دموکراتیک خود را بازنیابد و به جوهر اصلی خود که دمکراسی و آشتی است برنگردد همین اختلاف و قتلعام و اختلافات همچنان ادامه دارد.
در حال حاظر در خاورمیانه دو اسلام انحراف یافته وجود دارد:
1- اسلام به اصلاح بنیادگر و جزمگرای طالبانی یا القاعده ای که با فهم نادرست از جوهرهی اسلام و تعلیمات حضرت محمد، به بهانهای برای مداخلهی دنیای سرمایهداری در خاورمیانه تبدیل شدهاند.
هر چند اسلام سیاسی بنیادگرا شعار مبارزه با سیستم سرمایهداری را میدهد و به قول خودشان در هر جای جهان با آن مبارزه میکنند، اما با مشاهدهی حکومت اسلامی شیعهی بنیادگرا در ایران و حکومت اسلام سنی جزمگرای ای که طالبان در افغانستان ایجاد کرده بود، میتوان فهیمد که این نوع اسلام نیز نتوانسته بهرهای برای خلقها داشته باشد، و این اسلام نمیتواند به عنوان جایگزینی برای دولت-ملتهای موجود در خاورمیانه باشد. چون به غیر از سرکوب، خفقان، افزایش خرافات، اعدام ، شکنجه، سنگسار چیزی ندارد.
این اسلام جزمگرا که زمانی به عنوان ابزار سرمایهداری برای مبارزه با گسترش کمونیسم استفاده شدند، امروزه نیز به علت اعمالشان باعث شده که بهانهای برای مداخلهی بیگانگان در خاورمیانه باشند.یعنی میتوان گفت که این نوع از اسلام همیشه زمینه ی ابزار شدن را دارد، مثلا زمانی آمریکا از طالبان استفاده مینمود و امروز نیز ترکیه از این گروههای به اصلاح اسلامی رادیکال بر علیه خلق کورد در غرب کوردستان استفاده مینماید.
2- اسلام نرم (لیبرال) یا اسلام سبز، این نوع اسلام که با پشتیبانی دنیای سرمایهداری ایجاد شده است، کاملا ابزار دست غرب و در راستای اهداف آنها حرکت مینماید. بارزترین نمونهی اسلام نرم را میتوان در ترکیه دید، یعنی اسلام کاملا دولتی و اسلام کاملا ابزار شده که هدف آن نیز نابودی کامل اسلام فرهنگی میباشد.دول غربی با اشراف کامل تاثیر اسلام بر روی خاورمیانه سعی نمو دند که اسلام خود و کاملا وابسته به خود را ساخته، تا بدین وسیله بتوانند به عنوان نمونهای برای کل خاورمیانه از آن استفاده نمایند مانند اسلام حزب عدالت و توسعه در ترکیه که به عنوان الگوی دنیای غرب برای کشورهای دیگر منطقه است.
این اسلام که میتوان از آن به عنوان لیبرالیسم در پوشش اسلام ساختگی از آن نام برد، هیچ دستاورد مثبتی برای خلقهای منطقه نداشته است. در این مدل فقط تعداد محدودی از آزادیهای به اصلاح فردی به رسمیت شناخته شده و از آزادی فرهنگها، خلقها، ادیان و مذاهب دیگر خبری نیست، مثلا در ترکیه خلق کورد و علویها سالهاست که با قتلعام فرهنگی و فیزیکی روبهرو هستند.
هر دو از این اسلامهای ساختگی به نام اسلام، خلقها و حقوقشان را انکار میکنند .در حالی که اسلام فرهنگی دارای ماهیت جمعی بوده و شامل ارزش های دموکراتیک، برابریخواه،آزادیخواه و عدالتپرور بوده و در ابتدای اسلام شاهد این موارد بوده و اسلام در ابتدا خواهان ایجاد سیستمی با چنین ارزش هایی بود.
باید تغییراتی اساسی و دموکراتیک در اسلام امروزی انجام داده و آن را از اقتدار و دولتی بودن، ضددموکراتیک بودن،فردپرستی و ابزار شدن نیز دور کرد.
باید تمام ارزشهای اسلام اولیه را به آن بازگرداندو علیالخصوص جنبهی اجتماعی اسلام که در حال از بین رفتن میباشد، زنده و برجسته نمود.
میتوان گفت تا زمانی که خاورمیانه به اسلام راستین خود بازنگردد، روی آرامش به خود نخواهد دید. بنابراین این کنفرانس میتواند زمینهی اسلام دموکراتیک را فراهم كند و فرصتی باشد برای بازتعریف دوباره از اسلام راستین و گردآوردن تمام گروههایی که خواهان بازگرداندن اسلام به حالت اولیه و ضددولتی خود می باشد.