ئارگهش ─
انقلاب و ضد انقلاب واژگانی آشنا در خاورمیانه میباشند، بسیار اتفاق میافتد که بعد از یک انقلاب مردمی، کسانی که هیچ مشارکتی در انقلاب نداشتهاند، سکان انقلاب را در دست گرفته و آن را به سمتی خارج از مسیر انقلاب هدایت کنند. نمونهی بارز این امر را میتوان در انقلاب ایران دید.بیشتر از سه دهه از انقلاب خلقهای ایران علیه سیستم پادشاهی پهلوی میگذرد. انقلابی که توسط خلقهای ایران انجام شده و بعد از انقلاب نیز همین خلقها با سرکوب و انکار حتی بیشتر از قبل روبه رو شدند.
ایرانی یکی از کشورهایی است که در آن بیشترین تعداد انتخابات در سال انجام میشود، اگر نگاهی به آمار انتخابات سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بیندازیم خواهیم دید که میانگین سالانه، حداقل یک انتخابات در سطح استانی و ملی است.
اما اگر نگاهی به میزان مشارکت در انتخابات در این سه دهه بیندازیم خواهیم دید که بعضی وقتها میزان مشارکت در انتخابات زیاد بوده و برخی اوقات نیز میزان مشارکت در انتخابات در پايينترين حد بوده است. میزان مشارکت در انتخابات به میزان امید مردم به اصلاح و تغییر بستگی دارد. زمانی که مردم احساس کنند، احتیاج به تغییر وجود داشته و زمینه و توانایی برای تغییر وجود دارد، در انتخابات شرکت کرده و به فرد یا افرادی که به نظرشان قادر به تغییر میباشند، رأی خواهند داد، نمونهی این مشارکت را میتوان در سال 76 و آخرین انتخابات که چند ماه پیش انجام شد، دید.
دوران 8 سالهی احمدینژاد همراه بود با افزایش تبعیض، فقر، سرکوب، شکنجه و تجاوز و ایجاد فضای رعب و وحشت و امنیتی کردن جامعه، همچنین دستگیری گستردهی فعالان فرهنگی و مدنی باعث شد که دوباره مردم به فکر تغییر و اصلاح بیافتند.
در میان کاندیدهایی که در یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری نامزد بودند، كسي كه بیشتر از همه وعدهی اصلاح و تغییر شرایط موجود را داد، روحانی بود. روحانی در تمام سفرهای تبلیغاتی خود قبل از انتخابات وعدهی تغییر داده و با دادن وعدههایی به خلقهای ایران، آنها را به مشارکت در انتخابات تشویق کرد.
قبل از انتخابات روحانی با انتشار بیانیهی شمارهِی 3 خود که در 10 بند منتشر شده بود به خلقهای ایران وعده داد، حقوقی را که در قانون اساسی برايشان در نظر گرفته شده و تا به حال در حالت اجرايي نيافته را به مرحلهی اجرا دربیاورد. وعدههایی مانند مشارکت خلقهای ایران در سطوح مختلف دولتی و یا استفاده از مدیریت بومی و یا اجازهی آموزش به زبان مادری و پايان دادن به نگاه امنیتی حاکمان به خلقهای ایران از آن جمله بودند.
بعد از مدت کوتاهی از سر کار آمدن روحانی و بررسی عملکرد وی در این مدت کوتاه دو ماهه، هم پیامهای مثبتی را شاهد بودیم و هم شاهد پیامهایي منفی نیز بودیم. از پیامهای مثبت وی و کابینهاش می توان به سخنان وزیر آموزش و پرورش در زمینهی اولویت به زبان مادری و هم چنین انتخاب آقای یونسی به عنوان معاون وی در امور اقلیتهای قومی و دینی و مذهبی اشاره کرد.( هر چند که استفاده از واژهی اقلیت برای خلقهای ایران از اساس اشتباه بوده و اصولا یکی از دلایل اصلی مسئلهی خلقها همین به دیدهي اقلیت نگریستن به آنها میباشد).
انتخاب یونسی به معاونت روحانی در امور اقلیتهای قومی ، دینی و مذهبی را می توان گامی مثبت و لي ناكافي برای حل مسئلهی خلقهای ایران به حساب آورد.
یونسی در مصاحبهای که چند روز پیش با روزنامهی آرمان انجام داده بود از همه چیز صحبت به ميان آورده بود. از مسئلهای به نام اقلیتهای قومی و دینی و مذهبی گرفته تا تبعیض نسبت به آنها تا ساختار ایران.
بخشي از حرفهای وی امیدوارکننده بوده و تعدادی نیز نشان دهندهی ادامهی ذهنیت حاکمان موجود در ایران نسبت به خلقهای ایران میباشد.
وی در مصاحبهی خود به این نکته اشاره نموده بود که اصولا تبعیض و محرومیت خلقهای ایران ناشی از تبلیغات دشمنان بوده و مبالغه میباشد، یعنی، به نظر آقای یونسی تبعیض در بین خلقهای ایران نه ناشی از سیاستهای حکومتی بلکه دلایلی مانند سوء مدیریت تعدادی از مسئولان و یا حتی ناشی از موقعیت جغرافیایی این خلقها میباشد.
در حالی که اگر نگاهی به وضعیتي که خلقهای ایران در حال حاظر در آن به سر می برند، بیندازیم خواهیم دید که در همهی مناطق ایران با خلقهاي مختلف ساكن در آن، سیاستهایی اجرا شده که برگرفته از سياستهاي تبعيضآميز و کلی نظام جمهوری اسلامی در مقابل این خلقهاست. مثلا در بین تمام خلقهای ایران، آموزش به زبان مادری ممنوع بوده و با هر نوع فعالیت فرهنگی خلقهای ایران به شدت برخورد شده، با فعالان فرهنگی، مذهبي، روزنامهنگاران و ساير طيفهاي قومي و اتنيكي به شدت برخورد شده و به علت فعالیت فرهنگی و نه فعالیت سیاسی به زندانهای طولانی مدت محکوم میشوند. در حال حاظر تعداد زیادی از فعالان فرهنگی و مذهبی خلقهای ایران به حکم اعدام محکوم شده و هر لحظه احتمال اجرای این احکام وجود دارد.
آیا به نظر آقای روحانی همهی این سیاستها، سیاستهای سلیقهای و شخصی بوده و به سیاستهای کلی نظام تا به حال ربطی ندارد؟ اگر این موارد اعمال سلیقهای میباشد، پس چرا تا به حال دستگاههای امنیتی برخوردی با آنها انجام ندادهاند؟ مگر در اين ممكلت دستگاه نظارتي وجود ندارد؟ البته كه وجود دارد اما تنها براي نظارت بر مردم و خفه نمودن صداي معترضين.
به نظر من نمیتوان همهی این موارد را به عنوان سوء مدیریت و یا تبلیغات و بزرگنمایی دشمنان و به قول ایشان ضدانقلاب ربط داد. اين كج سليقهگي مديران ايراني چقدر انحنا دارد كه ملتهاي ايران مجبورند، براي تعديل آن دست به دفاع مشروع ببرند. اين كجي سليقههاي مديران چقدر بزرگ است كه خارجيها هم ميتوانند آن را به راحتي ببينند. اما صاحب مسندانداخلي در سفرهاي استاني و شهري و روستايي قادر به ديدن آنها نيستند. در همهی این سالها اعمال این سیاستها و واکشنهای خلق های ایران و هزینههایی که این سیاستها برای مردم ایران داشته، مسئول جمهوری اسلامی و حاکمان جمهوری اسلامی میباشد.حال ممکن است که در میان سوء استفادهها یا تندروی هایی نیز انجام شده باشد كه باز هم از آنهاست كه بر آنهاست.
در هیچ دورهای از تاریخ ایران، خلقها سیاستهای انکار و آسمیلاسیون را قبول نکرده و همیشه در برابر این سیاستها مقاومت و مبارزه نمودهاند. اصولا مبارزه در برابر نيرويي كه خواست نابودي مقام مقابل است چیزی بدیهی و مشروع در تمام کیهان میباشد و هر موجودی در برابر از بین رفتن مقاومت می نماید. حتی اجسام نیز در برابر نیرویی که به آنها وارد میشود واکنش نشان میدهند.این اصل در جامعه نیز به عنوان یک سيستمي زنده وجود دارد، یعنی سیاستهای جمهوری اسلامی در برابر خلقهای ایران منجر به عکسالعمل خلقهای ایران شده و میشود. این عکسالعملها نیز به منظور حفاظت در برابر سیاستهای نابودکنندهی خلقهای ایران است. هر زمان که شدت این فشارها کم بوده است، مثلا در دوران خاتمی که فضای بازی، برای مطرح کردن مشکلات خلقهای ایران مطرح شد، شاهد استقبال خلقهای ایران از این فضا بودیم، هر چند که در دوران خاتمی نیز فضای باز ایجاد شده نتوانست به مسئلهِی خلقها پایان داده و همه چیز در حدي كلامي باقی ماند.
پس می توان گفت که اولین گام در چاره یابی مسئلهی خلقهای ایران، اعتراف به سیاستهای اشتباه جمهوری اسلامی در برابر خلقهای ایران می باشد.تا زمانی که جمهوری اسلامی به این سیاستهای نادرست خود اعتراف نکند نمیتواند در زمینهي اصلاح سیاستهای خود گام بردارد.