ریوار آبدانان —
دولت تدبیر و اعتدال با شعار آمد اما به نظر میرسد كه قادر نیست تفاوتی ماهیتی با دولت احمدینژاد از خود نشان دهد. این مسئله در دو مورد اساسی خود را نمایان میسازد. اول در برخورد بسیار ملیگرایانه نسبت به خلقها و فرهنگهای ایران. دوم در برخورد نظامی و سركوبگرانه علیه مخالفان كه البته بهای آن را نیز به نیروهای جهانی پرداخته است؛ یعنی در ازای انعطاف در سیاست خارجی، خود را در سیاستهای خشونتآمیز و تندروانهی داخلی آزاد میبیند. این مسئله نشان میدهد كه دولت روحانی اگر با همین ژست و برخورد سیاسی ادامه دهد، حتی میتواند تندروتر و خشنتر از دولت احمدینژاد باشد.
برنامههایی نظیر تدوین حقوق شهروندی و رفع تبعیض علیه خلقهای ایران با وجود فضایی كه دولت روحانی رفتهرفته آن را حاكم مینماید امكانپذیر نیست. آنچه به راحتی میتوان از سیاستهای این دولت برداشت نمود این است كه درصدد منحرفسازی مسائل است. بهویژه این امر در مسئلهی خلقهای ایران و مسئلهی كورد خود را نشان میدهد. تلاش میشود سطح مطالبات و خواستهای دموكراتیك خلقها به حداقل تقلیلدهی شود. هم فشار اقتصادی ناشی از تحریم و هم تجربهی تلخ مردم از دوران احمدینژاد را بهعنوان ابزار در این راه به كار میگیرد. اینكه وزیر، استاندار و برخی مناصب حكومتی به افراد بومی سپرده شود بدون اینكه اجماعی دموكراتیك بر سر حل مسائل صورت گیرد و خواست جامعه مبنا قرار گیرد، تنها نوعی فضاسازی ساختگی جهت فریب اذهان خواهد بود. در برابر بحران پیش روی ایران، اعتدال و تدبیر تنها از یك راه ممكن است و آن نیز گشایش دموكراتیك است. نه برخورد ملیگرایانه در قبال فرهنگها میتواند اعتدال باشد و چارهآفرین(نظیر پارسهخواندن كشور ایران، خردهفرهنگ نامیدن فرهنگ خلقهای غیرفارس و بحث از تلاشهای هژمونیخواهانه تحت نام زبان و فرهنگ فارسیـ اسلامی) و نه برخورد خشونتطلبانه و ترور علیه مخالفان(نظیر قتلعامی كه در قبال مجاهدین خلق در كمپ اشرف صورت گرفت).
بنابراین دولت اعتدال و تدبیر از همان بدو روی كار آمدن خود نشان داد كه احمدینژادیسم و ذهنیت ملیگرایی ایرانیـ اسلامی تا چه سطح ذهن دستاندركاران و سیاسیون ایران را بیمار ساخته است. با تداوم این روند، ایران خود را هرچه بیشتر به سمت بحرانهای حاد از نوع عراق و سوریه خواهد برد. پیداست كه ممكن است كلید روحانی در قفل بستهی بحران ایران بشكند و بحران را از این كه هست دشوارتر سازد.